چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

بس که آن لبخند سحر دلفریبی ساخته است
آدمی مثل من از دنیا به سیبی ساخته است
.
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
عشق از آدم چه موجود غریبی ساخته است

"به یاد شهید محسن حاج رضایی"


در اینستاگرام همراه شما هستم:kaniz.madar

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آقا میرزاحسین» ثبت شده است

دلم شهادت میخواهد ... 

مُردن را که همه بلدند

من دلم از این تابوت ها میخواهد 

از همین ها که بوی عشق میدهد

 از همین مراسم های باشکوه...

 بالای دست های عاشقان ...

 

 

حرف دلم :

نیمه شعبان هم گذشت و دل آقا بیش از پیش خون شد غصه ام واسه  آقای غریبم...

اما امان از شب نیمه شعبان 

امان از همین خیابونای شهر کوچیک خودمون...

امان از بی غیرتی ...

ولش کن چی بگم وقتی قرار دل آقام بشکنه ...؟؟

ولی شب نیمه شعبان عجب شبی بود زیر آسمان چوبی مسجدآقامیرزا حسین..!!

مادر همش لطف میکنه دعوتم میکنه زیر خیمه ی خودش منم قدر ندارم همش گناه میکنم ...

همه ی مراسم احیا یه طرف اون مناجات شعبانیه اش یه طرف ...

 مناجات شعبانیه ای که پل بین من و حاج محسن... همین!!

 

 خون دل نوشت:

ﻋـﺮﺍﻗـﯽ ﻫـﺎ , ﺧـﻤـﯿـﻨـﯽ ﻧـﺪﺍﺭﻧـﺪ ﮐـﻪ ﺑـﮕـﻮﯾـﺪ ؛ ﻣـﻮﺻـﻞ ﻭ ﻓـﻠـﻮﺟـﻪ ﻭ ﺗـﮑﺮﯾـﺖ , ﺑـﺎﯾـﺪ ﺣـﻔـﻆ ﺷـﻮﻧـﺪ .. ﺍﻣﺎ , ﺍﻣـﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐـﻪ , ﺭﻫـﺒـﺮِﻣـﺎﻥ ﺧـﺎﻣـﻨـﻪ ﺍﯼ ﻓـﺮﻣـﺎﻥ ﺩﻫـﺪ ؛ " ﻋــﺮﺍﻕ ﺑـﺎﯾﺪ ﺣـﻔـﻆ ﺷـﻮﺩ ...
درخواست کمک:
هفته ی پیش رو هفته ی سخت درسی هست برام. چندتا امتحان خیلی سخت پشت سر هم دارم. خیلی دعام کنید.ممنونم.
  • کنیز حضرت مادر سلام الله
 
***دهم اردیبهشت یاد آور حماسه سازان آزادسازی خرمشهر گرامی باد***
 
شهدای عزیز وقهرمان شهر محلات در عملیات بیت المقدس:
 
شهید اکبر خادمی.شهید محمود محمدی.شهیدابوالقاسم سلیمانی
شهید حسن رضایی.شهید حسین آشوری.شهیدحسین امیری
شهید رسول رضایی.شهید سید روح الله صدری.شهیدعباس هدایتی
شهید عبدالله خاکپور.شهید حسن تقئیی و
شهید عزیزی که خیلی بهش اردات دارم:
 شهید سید حسین پیموده
 
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
 
دلم باز هوایی ...
دلم گرفته ...
باز بار گناهاش سنگین شده ...
خدایا از فاطمیه تاحالا  دوباره شدم اون بنده فراری...
صدای این رجبیون داره میاد...
خدا داری دوباره صدام میکنی ...
خدایا من همونم که کلی الهی العفو گفتم تو روضه های مادر زیر آسمان چوبی مسجدآقامیرزا حسین...
بزار جز اون رو سفیدای ماه رجب باشم ...
 
دل نوشت:
گفتند کارتان؟
همه گفتیم نوکـــریـم
چون بار عشــــق را به سر شانه میبریم!
ما را اگر چــه
بازی دنیا خــــراب کرد
اما به لطف روضه ارباب بهتریم...
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

چشم من را کرده ای تر فاطمه
میزنی بر قلبم آذر فاطمه
 
کمتر این روزها پیش چشم من
چادرت را میکنی سر فاطمه
 
رو سفید آمده بیرون موی تو
در مصاف سخت با در فاطمه
ظرف چندین ماه ای آیینه ام
میشود جسمت مقعر فاطمه
 
ساقه ی بشکسته ات کرده تورا
بیشتر چون یاس پرپر فاطمه
دارم از زیر زبان مجتبی
میکشم حرفی ز معجر فاطمه
تا شفا پیدا کنی ای همسرم
نذر کردم ختم کوثر فاطمه
.
.
.
.
ای خدا خیلی خدایی کردی در حق من ...خداجون کرمت شکر فاطمیه دوم هم اومد من زنده بودم ...
ان شالله تو روضه هاراهم میدی ... رو سیاهم ولی جایی ندارم غیر در خونه مادر...
هرکسی را بهش بدی کنی دیگه نگاهت نمیکنه ولی مادر که اینجوری نیست ..
مادر بچه اش با همه ی بدی هاش دوست داره..گاهی وقتا تنبیه اش میکنه... ولی دستشو ول نمیکنه ...
 
مــــــــادر من اون بچه بد اونکه بیشتر از همه اذیتت میکنه ...
ولی تورا به حق شهدا به حق اون بچه های سر به راهت اونایی که دم آخر اسم شما سر زبونشون بود ..
به حق حاج محسن ... یه دستی هم به سر این بچه ناخلفت بکش ...سربه راهش کن...
دلم تنگه الهی العفو گفتن زیر آسمان چوبی مسجد آقا میرزا حسین(ره) بنویس برام ...
 
مـــــــــــادردل خوشیم همین روضه هاست ...بشینم تو روضه برات گریه کنم...
دل خوشیم شده همین لباس مشکی هام که شب عیدی جدام کرده ازبین همه ...
عزادارتم مادر...نگاهم کن ...
 
مـــــــادر از دلم خبر داری ...دیدی گریه هام ...دیدی بی قرارهام ...
به غیر دعای خودت ...هیچی این گره را باز نمیکنه ...دعا کن...
 
حاج محسن امشب مادرم برات آوردم ... کمک کن ...روی مادر زمین نزن ...
مــــــــادر میمیرم اگه یه روز دستم ول کنی اگه بگی برو از در خونه ام ...
 
دلم میسوزد این روزها برای کودکی که صدایت زد 
کَلِّمینی یا أمّا ... أنا إِبنُکَ اِلحُسِین  ولی جوابی نمیشنود ...
 
مــــــــادر به حق بچه هات دعامون کن.
دل نوشت:
مـا , در کــوچــه هـای تنــــگ زمـانـــه مــان بـرای یـاری امــام غـائـبمــان سـیــلی که هــیچ... غــصه هـم نخـوردیــم...
 
 
 
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

رسید قصه به اینجا که زیر چرخ کبود
زنی، ملازم دستاس، خیره بر در بود

چرا که دست خداوند، رفته بود از فرش
انار تازه بچیند برای او در عرش

صدای پا که می آید... علی ست شاید... نه...
همیشه پشت در اما...کسی که باید... نه...

نسیمی از خم کوچه، بهار می آورد
علی برای حبیبش انار می آورد

خبر دهان به دهان شد انار را بردند
و سهم یک زن چشم انتظار را خوردند

ز باغ سبز تو هیزم به بار آوردند
انار را همه بردند و نار آوردند

قرار بود نرنجی ز خار هم... اما...
به چادرت ننشیند غبار هم... اما...

 

گاهی روزگار چنان بر سرتاسر وجودم غم مینشاندکه دوای دردش جز روضه ی مادرم نیست ...

دلم تنگه برای روضه های مادر ...بوی فاطمیه خیلی دلمو هوایی کرده ...

به یاد فاطمیه سال گذشته زیر آسمان چوبی مسجد آقا میزراحسین :

مــــــادر با دست خسته ات کردی دعایم ...

با اشک نیمه شب دادی نجاتم ...

ای مهربان ترین مادر زلطفت سینه زن ابوالفضل حسینم....

آه مادر میروی از خانه ی ما ...آه بابا میشود تنهای تنها

دل نوشت :

خدایا امسالم برام بنویس روضه ی فاطمیه مسجد آقا میرزاحسین راخیلی دلم تنگه ...

خدایا امسال فاطمیه خیلی کار دارم با مادر ...خیلی...

اگه دستم از روضه ها کوتاه باشه بیچاره ام خداجون خودت بهم رحم کن..

خون دل نوشت:

این روزا زندگی مون شده خون دل نمیدونم چرا همش یاد این جمله شهیدرجایی میافتم که گفت:

یک نان را 35 میلیون نفری میخوریم ولی زیر بار زور نمیرویم.

اما حالا ...

  • کنیز حضرت مادر سلام الله