چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

بس که آن لبخند سحر دلفریبی ساخته است
آدمی مثل من از دنیا به سیبی ساخته است
.
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
عشق از آدم چه موجود غریبی ساخته است

"به یاد شهید محسن حاج رضایی"


در اینستاگرام همراه شما هستم:kaniz.madar

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با موضوع «ولایت :: حرف شهدا» ثبت شده است

واژه در واژه از دل میدان

غزلی را سپید آوردند

باز هم از مدافعان حرم

یک جوان شهید آوردند

یک جوان با هزار شور و شعور

روز آخر ولی «زهیر» شده

زیر تابوت، مادرش می‌گفت:

پسرم عاقبت به خیر شده…

مثل ابر بهار می‌بارید

غربت ماه در دل شب را

پسر با تعصبم می‌گفت :

نکند قبر عمه زینب را…

عاقبت طاقتش تمام شد و

دل به دریا زد و فدایی شد

پسر کربلا نرفته‌ی من

سوریه رفت و کربلایی شد

شهید والا مقام محمد براتی

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

حاج احمد این ایران با آن ایرانی که شما میشناختید خیلی متفاوت است...
همه دم از شما میزنند ولی کسی طاقت حضور شما را ندارد...
با آن جسارت و شجاعتی که از شما سراغ داریم طاقت این ایران را ندارید و به همه اعتراض میکنید و ...
حاج احمد اگر شهید شده اید که هیچ ولی اگر زنده اید
انشاالله هر وقت آزاد شدید از همانجا به لبنان بروید و با سید حسن نصرالله با اسرائیل بجنگید تا شهید شوید
به ایران برنگردید...شما طاقت تحمل ایران ما را ندارید..

به قول حاج سعید قاسمی  اگه حاجی برگرده. تو فرودگاه امام تا از هواپیما اومد پایین مطمئن باشید اولین چیزی که میگه اینه: من گفتم منو ببرین ایران ! چرا آوردین دوبی ؟؟

 دل نوشت:

بیهوده نیست هر نفسم میشود حسیــن ... من با غذای روضه ی تو قد کشیده ام ...

  • کنیز حضرت مادر سلام الله
 
 
 
قسمتی از وصیت نامه شهید دانشجو محمد علی هدایتی :
من حاضرم گرسنه بخوابم من حاضرم برای رهائی شب را به جبهه بمانم اما رضا نمیدهم وطنم را در یورش قبیله ای جلّادان ویران ببینم و دم برنیاورم ما از قبیله مردانیم ما از تبار شهیدان باید دوباره برخیزیم مابا تفنگ پیمان داریم با چهچه بلندش،رگبار آتشینش با آتش روانش فوج ستاره های روشن دنباله دار این لوله مسلسل خودکار ما ایستاده ایم با قلمهایمان ایستاده ایم با فرهنگمان،مکتبمان ،اماممان ،هدفهای مهم غدیرمان ایستاده ایم،غرق سلاح و ایمان ،ایستاده ایم تا خلقهای زیر ستم را از یورش قبیله تاتاران ،ضحاکان ،صدامان،آزاد کرده و آنگاه شهر بزرگ وحدت انسان را از نو بنا کنیم که این هدف موجودات غدیر خم است ...
 
دل نوشت:
از این همه خوب در جهان خوب تری مرغوب تری اگر که مخروب تری تا کور شود هر آنکه نتواند دید بی گنبد و بی ضریح محبوب تری
 
 ***٨شوال سالروز تخریب بقیع تسلیت باد ***
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

 

 

قسمتی از وصیت نامه آقا مهدی حاج رضایی :

خدایا!! چه زیبا ودل آرامى !! بیشتر در راه تو پیش مى رود دل باخته تو مى شود . !! دلباخته وعاشق شهادت در راه توام ودلم مى خواهد تورا با شهادتم ملاقات کنم . اما خداوند ا مرا لحظه اى به ملاقات بخوان خدایا یاران ما رفته اند همه شان با خدایشان وامام زمانشان پیمان بسته بودند که امام امت را تنها نگذارند معبودا عزیزان ما وعاشقان راه خود را بر این پیمان همچنان پایدار دار. . 

خدایا!! ایمان به شهادت دارم به شهادتى که در راه توست خدایا دوست دارم اگر سعادتى شد وکشته شدم دوباره زنده بشوم باز کشته شوم ودوباره زنده شوم واین عمل تکرار شود تا چشمانم به حکومتى که تو وعده داده اى بر مستضعفین جهان روشن شود .

این اسلام ومکتب وقرآن را بدون ولایت فقیه اصولا نمى توان صحیح شمرد وباید اعتراف کرد که اگر حرکت امام وولایت فقیه او وامت با هم هماهنگ وهمگام نباشند در بقاى این مکتب انحراف به وجود مى آید واین مطلب را مى توان در قبل از انقلاب اثبات کرد آرى ماکه اسلام را براى خود انتخاب کرده ایم . با ید مسئولیت پذیر نیز باشیم ودر برابر مسئولیتى که داریم خود را جدا موظف به اجرا بدانیم واز سستى وسهل انگارى در مسئولیت خود پرهیز نماییم زیرا در پیشگاه خداوند بارى تعالى مجرم شناخته مى شویم اما مسولیت ما باید رابطه با خدا باشد چرا چون دنیا دنیایى نیست دنیاى مادى است ، تنها معنویت است که در دنیا ارزش دارد ودنیا در حقیقت آزمایشگاهى است براى انسانهایى که در روى آن زندگى مى کنند ...

واشتباه مى کنند آنها که فکر مى کنند دنیا محل خوشگذرانى است پس زندگى براى ما مطرح نیست آنچه مطرح است هدف ما مى باشد وهدف ما الله وبازگشت به سوى اوست چرا که قرآن نیز مى فرماید: ( انا لله وانا الیه راجعون ) همانا ما از خداییم وهمگى به سوى او باز مى گردیم .
پس خدایا ما آماده مرگ وبازگشت به توایم پس به ما توانایى ده تا بتوانیم مرگ را آغاز زندگى است هر چه زودتر براى خود بر گزینیم ...
 
دل نوشت :
ای کاش...
باز معلمی بود و انشایی میخواست...
"روزگار خود را چگونه میگذرانید"؟
تا چند صفحه ای برایش درددل کنم...
روزگارم بی مشهد الرضا...
 
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

کافیست! فقط همین که به آوینی نگاه کنی کافیست! کافیست که عمق وجودش را درک کنی، کافیست تا بفهمی کار هر کس نیست عاشق شدن و عاشق ماندن! کافیست تا درک عقلایی از عالم را به لقایش ببخشی...
کافیست تا بفهمی بهشت را به بها می­دهند. تا بفهمی خلوص یعنی چه؟ هنر یعنی ­چه؟ مرد یعنی ­که؟
سید شهیدان اهل قلم بودن حتی...!
و اینکه آوینی بودن یعنی چه؟
کافیست تا دو روز به عمق نگاهش زل بزنی حتی اگر به عمق نگاهت زل نزند هر آینه عمقی اگر داشته باشی...
درس اخلاق مگر غیر این است که بروی در آغوش محبوب و عکسی از تو به یادگار بماند و عکست حرف بزند با هزاران جوان... هزاران جوان در زمان و مکانی غیر تو.
استدلال را برای چه لازم داری وقتی آوینی داری؟ آوینی یعنی استدلال. نه...! عکس آوینی یعنی استدلال. مگر میشود ما آوینی بدهیم و به حق نباشیم ؟ نه واقعا می­شود؟
من نمیفهمم هنر انقلابی یعنی چه؟ ولی به خدا میفهمم که این مرد سیمش به جای دیگری وصل بوده است و مگر هنر انقلابی و کار فرهنگی انقلاب قرار است چیزی غیر این باشد؟
 
 
***بیست و یکمین سالگرد عروج سید شهیدان اهل قلم را گرامی میداریم***
 
دل نوشت:
خدایا......نـه پــلاکـــ ِ شناسایـــی دارم ، و نه رمــــز ِ شب را میـدانم ، و نه راه ِ برگشــت را می شناســـم!
آواره میـان ِ خط ِ مقـدمی که دور تا دورم را میـــدان میــــن گـــرفته است ... تـــو به دادم نــرسی ... مــــی روم از دســـت....!
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

قسمتی از وصیت نامه شهید دانش آموز آقا حمید شاهرخی:گفتنی ها را گفته ام و نوشتی ها را نوشته ام ولی باز هم کم گفته ام و کم نوشته ام و باز هم نتوانستم حق خودم را در قبال شما ، ای پدر گرامی و مهربان و بزرگوار ، و ای مادر گرامی و بزرگوارم ادا کنم و خودم را در مقابل شما دست خالی می بینم .

 

مناجاتی از دست نوشته های دانشجو شهید محمد آقا شاهرخی: آنگاه که توباشی اما با تو نباشم آنگاه که تو باشی اما با دشمن و آنکه عصیان و خلاف امر تو را پایه نهاد باشم آنگاه که با علم بر نافرمانیت گستاخی دارم و در عبادتت کاهل و از قیامت و دادگاه تو غافل...

دل نوشت: حاج محسن!هوا خوب وبدش فرقی نداره...به هوای تو نفس میکشم هنوز...

  • کنیز حضرت مادر سلام الله



جمله ای  از شهید مصطفی احمدی روشن در سال هشتاد....


«من در نطنز، با شب بیداری، با کار مضاعف، با دوری از زن و بچه، با غنی سازی، با پیشرفت در انرژی هسته ای، با یو سی اف، با فلان فرمول شیمیایی و با نماز شب کنار لوله های آزمایشگاهی، مشغول مبارزه دیگری با فتنه هستم»






خون دل نوشت: برداشتن تحریم ها مبارک آقایون باشد ایشالله...




  • کنیز حضرت مادر سلام الله

مابرای راحت زیستن به دنیا نیامده ایم که چند روزی را بگذرانیم وبه خیال خودمان راحت باشیم.

اگر اسلام برود همه چیز ما می رود وما باید بکوشیم وحفظ کنیم اسلام را!

ای مردم!!!ننشینید در خانه و به فکر مال دنیا,زن,فرزند باشید!

این قدر به مادیات فکر نکنید قدری به معنویات بیندیشید,ببینید اسلام چه می گوید؟!

تاکی زیر بار ظلم رفتن؟؟؟تا کی تن به ذلت دادن؟؟؟تا کی غرق در مادیات؟؟؟

عده ای از خدا بی خبر می گویند در کشور کمبود است وچیزی گیر نمیاد و مرتبا نق می زنن!!

به آنها می گویم: نق نزنید آی نق زنها!!این انقلاب ثمره خون هزاران شهید است!!!

شما که کوچکترین کمکی به این انقلاب نکردید چرا اینقدر نق می زنید!!؟؟؟

اللّهـُــمَّ صَـلِّ عَلـے مُحَــمَّد وَ آلِـ مُحَــمَّد وَ عَجِّــلْ فـَـَرَجَـهُم
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

ﺍﯾﻦ ﭼـــــــــــﺎﺩﺭ ﺭﺍ...ﻭﺍﯾﻦ ﺣﺠـــــــــــــﺎﺑﻢ ﺭﺍ ..ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺍﯾﻦ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﺍ...ﻭﺍﯾﻦ ﺣﺠﺎﺑﻢ ﺭﺍ...ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ!ﺧﻮﺩﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ...ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﺟﺒﺎﺭﭘﺪﺭ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ!ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﺍ...ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺪ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ...ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎﺗﻤﺎﻡ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﺎﻧﮓ ﺩﻧﯿﺎ...ﻭﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻫﺎ...ﯾﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ:ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎﯾﻢ ﻋﻮﺿﺶ ﮐﻨﻢ...ﺣﺠﺎﺑﻢ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ...ﺣﻖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ...ﭼﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﻣﺎﻫﺎﯼ ﺁﺗﺶ ﮔﻮﻧﻪ...ﻭ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﻣﺎﻫﺎﯼ ﺳﻮﺯﻧﺎﮎ....ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﮔﯿﺮ؟ﺧﺐ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯﯼ ﻫﺎ ﻭ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ! ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻭﺷﻤﺶ!ﺁﺳﻮﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺣﺎﻝ ﺍﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﻟﻤﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ!ﺫﻭﻕ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺑﻪ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺍﺳﺖ...ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﻢ ... ﻣﻦ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﻭﻭﻭﻭﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ.

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

قسمتی ازوصیت نامه شهیدآقا محسن حاج رضایی:

ای رب رئوف مهربان به عزتت قسم تورا دوست دارم تنها میخواهم باتو باشم میخواهم باتو باشم میخواهم عاشق تو باشم میخواهم درد دل این دردمند را بشنوی میخواهم غمهایم را به وصالت آرامش بخشی میخواهم دیدگانم را به تماشای جمالت روشن سازی تنها همین را میخواهم تا به من اجازه ملاقات دهی دیگر هیچ نمیخواهم.میخواهم تنها در آتش عشق تو بسوزم میخواهم تنها باتو بسازم من تنها تورا دوست دارم.

درجستجوی تو بیابانها راپشت سر نهادم شهرها را گذراندم خانه کاشانه ام را رها ساختم به سوی تو آمدم مرا بپذیر به این دل شکسته ام رحم کن خودم میفهمم که این حرفها برای من زیاد است اما چه کنم که آرزوی من چنین است مولایم میخواهم این روحم به سوی تو به بالا پرواز نمایدواین جسمم بارها بارها در راهت در کمینگه عشقت و از ایصال به وجودت ذره ذره شود تکه تکه گردم روست دارم آتش بگیرم بسوزم خاکستر شوم وبرای تو بمیرم وبر این طریق افتخار کنم...

  • کنیز حضرت مادر سلام الله