روبروی کمدم ایستاده ام ...وقتی همه ی لباس هایم را پوشیدم ...
روبروی کمدم ایستاده ام ...وقتی همه ی لباس هایم را پوشیدم ...
دلم شهادت میخواهد ...
مُردن را که همه بلدند
من دلم از این تابوت ها میخواهد
از همین ها که بوی عشق میدهد
از همین مراسم های باشکوه...
بالای دست های عاشقان ...
حرف دلم :
نیمه شعبان هم گذشت و دل آقا بیش از پیش خون شد غصه ام واسه آقای غریبم...
اما امان از شب نیمه شعبان
امان از همین خیابونای شهر کوچیک خودمون...
امان از بی غیرتی ...
ولش کن چی بگم وقتی قرار دل آقام بشکنه ...؟؟
ولی شب نیمه شعبان عجب شبی بود زیر آسمان چوبی مسجدآقامیرزا حسین..!!
مادر همش لطف میکنه دعوتم میکنه زیر خیمه ی خودش منم قدر ندارم همش گناه میکنم ...
همه ی مراسم احیا یه طرف اون مناجات شعبانیه اش یه طرف ...
مناجات شعبانیه ای که پل بین من و حاج محسن... همین!!
خون دل نوشت:
اماما!!بار امانت شما به دوش ما نسل جوان ِ جنگ نچشیده ی انقلاب ندیده است...!
قدر دان نعمت ولایتی که شما سر راهمان گذاشتید نیستیم اگر که نفهمیم چطور و به چه سختی دو نسل قبل ما، لای گلوله و خون در افشانی های شما را به گوش هم میرساندند.
و حالا ما با یک کلیک در خامنه ای دات آی آر، منت میگذاریم سر اهل عالم که ما اهل ِ ولایتیم و گوش به فرمان رهبر.....!!
اماما! اگر راه روحاللهی تو یعنی نشانی بهشت، به جهنم که بعضیها چراغ سبز به دشمن نشان میدهند....! خودت را عشق است، وصیتنامهات را و خلف صالحت را....!
دل نوشت :
خدایا خدایا باز دوباره رسیده ماه قشنگ شعبان
خدایا منکه یه عمر هرکاری میکنم میشه گناه میشه بدی ...یه عمر هرکجا نفسم گفت دنبالش راه افتادم
خدایا یه عمر دارم دل امام زمانم میکشنم ...هرهفته آقا پرونده پراز خطاهامو نگاه میکنه گریه اش میگیره ...
خدایا اگه ماه شعبان تموم بشه منا نبخشی چجوری مهمونت بشم تو رمضان ...با چه رویی بیام در خونت ...؟؟
خدایا به حق مولود های این ماهت ببخش منا...خدایا غلط کردم!!بزار پا حساب جوونی ...
به آقا بگو جوون ولی یه عمر هر وقت خواست اسم زهرا رابیاره میگه:"مـــــــادر"به حق حضرت زهرا ببخشش!!
خدایــــــــــــــا اصلا خودت بگو ....دلت میاد این ماه بیاد بنده هات نبخشی ...؟؟
امروز که میلاد اربابم میخوام یه چیزی ازش عیدی بگیرم ...فقط همین یه چیز...
ارباب با همه ی بدیم ولی بزار یه بار دیگه محرمت ببینم یبار دیگه برات گریه کنم ...!!
آی ارباب خوب میدونی که اصلا زندگی میکنیم به عشق روضه ات ...پس عیدی امروزم همین باشه ...
دستم کوتاه نکن از این روضه ها
بزار تا این نفس ازسینه ام میاد بیرون هیچ اسمی جز "حسیـــــن" رو لبام نباشه ...!!
اما با علمدار خیلی کار دارم ...خیلی قولا بهم داده ...خیلی حرفا بهش زدم ...!!
عیدی خیلی چیزا ازش میخوام ...!!
علمدار یادته چه روزای سختی داشتم ؟یادته قسمت دادم ؟یادته چقدر ...
علمدار دلم نشکن ...!!آقاقسمت بدم به اشکای سه ساله ...اونجایی که با آستینش رو میگرفت از کوفیا!!
بعضی وقت ها میشینیم فکرمیکنم ...
خوب که فکر میکنم ...میبینم چه ربط قشنگی دارن
اون تکه سنگ که بهم هدیه داده شد ...با حاج عباس...با اسم حاج عباس...بامجنون ...
همه چیز دست خودته علمدار ..دست خود خودت ای سردار بی دست حسین ...
خدایا نگو نمیبخشم ...ببخش به حق اون اشکای حاج محسن موقع خوندن مناجات شعبانیه ...
این ماه ماه من ...محسن ....مناجات شعبانیه هست ...پس خداجونالهی العفو
***میلاد فرخنده امام حسین علیه السلام و بردار بزرگوارشون آقا ابوالفضل عباس و فرزند عزیزشان آقا زین العابدین تبریک و تهنیت باد ***
دل نوشت:حــُر که باشی آقا آخَرِ دَست می خَرَدَت ... حَتی اَگرَ قَلبِ زِینَــبَش را شِکَستِه باشِی .. !
**به بهانهء ۲۸ رجب المرجب ، سالروز خروج کاروان سیدالشهدا صلوات الله علیه از شهر مدینه به سمت کربلا**
حسین ، قافله ات نیّت سفر دارد
تو میروی و خدا از دلت خبر دارد
برای بدرقه ام البنین هم آمده است
به جای مادرتان دست بر کمر دارد
مسیرتان زیاد است و دخترت کوچک
برای دختر تو این سفر خطــــــــر دارد
برای قاســـــــم از اینجا زره ببر آقا
برای پیکر او سنگ ها شرر دارد
میان قافله ات جا که هست ، با زینب
بگو که چادر و معجــــــر اضافه بردارد!
بیا حسین عوض کن تو ساربانت را
گمان کنم که به انگشترت نظر دارد
بیا برای خودت هم کفن بخر آقا
ثواب دارد عزیزم ، کجا ضرر دارد...
...صل الله علیک یا مظلوم یا أباعبدالله...