بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر
مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر
مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن
به لحظه لحظه ی پیش از شروع خاکستر
به آستانه ی برخورد ناگهان دو چشم
به لحظه های پس از صاعقه، پس از تندر
به شب نشینی شبنم، به جشنواره ی اشک
به میهمانی پرشور چشم و گونه ی تر
به نبض آبی تبدار در شبی بی تاب
به چشم روشن و بیدار خسته از بستر
من از تو بالی بالا بلند می خواهم
من از تو تنها بالی بلند و بالا پر
من از تو یال سمندی، سهند مانندی
بلند یالی از آشفتگی پریشان تر
دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد
مرا ببر به زمین و زمانه ای دیگر
هنوزم گناهکارها رو میخره ...
هنوزم وقتی از همه جا درموندم میرم حرمش...
هنوزم با همه ی بدی هام گفته بیا حرمم...
هیچی ندارم که برات بیارم جز یه دل شکسته ...
دلی که خسته شده دیگه...
دلی دیگه تاب نداره ...
از بچگی با عشق خودت بزرگ شدیم
سایه ات همیشه رو سر ماها بوده
آقا مهربونیت زبان زد یه دنیاست
من خودم میدونم خیلی بدم ولی به مهربونی شما ایمان دارم
اگه این هــــــمه راه بیام دست خالی برگردم نمیگن چه آقایی داشت؟؟
یا امام رضا با هیچی دارم میام مشهدت با دست خالی
با کوله باری از گناه با دلی شکسته وخسته ...
خودت بخر این دلا ...خودت خوب کن حال این دلا ...
اگه به من رحم نمیکنی لااقل به این سیل ملتمیس دعایی
که فکرکردن من آبرو دارم رحم کن دست رد به سینه ام نزن
انشالله تا ساعاتی دیگر هم نوا با محسن عزیزم سلام میدهم به امام غریبم
صلی الله علیک یا ابالحسن یا علی بن موسی الرضا
در مشهد الرضا نائب الزیاره همه شما دوستان و عزیزان خواهم بود.حلالم کنید.
خون دل نوشت:
نگو ای کاش کربلا بودمکه امروز کربلا مافلسطین استبسم الله ...
***وعده همه ی ما جمعه در راهپیمایی روز قدس***
شهادت اول مظلوم عالم بر همه ی مسلمین تسلیت باد
خدایـــــا خودت گفتی دل شکسته میخری
خدایـــــا ببین بخاطرت چی دارم میکشم
خدایـــــا آدمم کن دیگه
خدایــــــادیشب که گفتم غلط کردم
گفتم خودت بیا حالمو خوب کن
خدایـــــا حالا که من اومدم در خونتون
نزار دست خالی برم
نزار یه جوون امیدش نا امید بشه
کمکم کن که اصلا حال دلم خوب نیست ...
خدایـــــا تو ببخش منابه حق آقای غریب امروز
.
.
.
.
حرف دلم:
انقدر آقام کریم که وقتی میخوام ازش حرف بزنم میمونم چی بگم
از کدوم محبتاش بگم ؟؟ از اونجاهایی بگم که دستمو همه رد کردن ولی
این آقا حاجتمو داد...از حرفای دلم که فقط خودش میدونه مادرش بگم ؟
از فاطمیه ها بگم ؟ از روضه ها ...اینکه از همون کوچیکی دستم گرفتی آوردی مجلس مادرت ؟؟
آقا بهتون میگن کریم اهل بیت ...یعنی بقیه اهل بیتم اگر گره ای به کارشون بخوره
میان سراغ شما ..دیگه وای به حال من وامثال من که شدیدا محتاج کرامت شماییم...
میگیم عشق کربلاییم ..میگیم فقط یه ارباب داریم اونم حسین ولی پسر ارشد مادر واقعا آقای ماست ...
هرسال مثل امشب دونه دونه حاجتمو میشمرم ...ولی امثال حرف دلم یه چیز فرق داره با بقیه سال ها ...کمکمون آقا ...
نگاه نکن به این روسیاه ...امشب فقط نگاه کن به اشکایی که با همه بدبختی روسیاهیم تو مجلس مادرت ریختم ...
نگاه کن به کرم خودت ...که اگه بخوای نگاه به من کنی بدجور دستم خالی روسیاهم ...
حرف دلم :
بچه های غزه
سحری موشک خوردند و
افطار موشک!
و من اینجا چنبره زده ام
پای "هفت سنگ"