چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

بس که آن لبخند سحر دلفریبی ساخته است
آدمی مثل من از دنیا به سیبی ساخته است
.
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
عشق از آدم چه موجود غریبی ساخته است

"به یاد شهید محسن حاج رضایی"


در اینستاگرام همراه شما هستم:kaniz.madar

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

ﻣﻦ ﺍﺳﯿﺮ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺷﻬﯿﺪﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺧﻨﺪﻕ، ﻣﺮﺩﮎ

ﺑﻌﺜﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﻠﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﭘﺮﭼﻢ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﺍ ﺻﺎﻑ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺁﻥ

ﺷﻬﯿﺪ ﮐﻪ… 

ﺳﯿﺪﻧﺎﺻﺮ ﺣﺴﯿﻨﯽﭘﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺩﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ، ﺣﺘﯽ ﺍﺳﻤﺶ

ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺩﺭ ‏«ﭘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪ !« ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ

ﮐﻦ ﮐﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ، ﺣﺘﯽ ﺍﺳﻤﺶ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﻧﻤﯽﺑﺎﺷﺪ !

ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻤﻠﮑﺘﺖ،

ﺑﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺩﺷﻤﻦ، ﻣﺤﻞ ﻧﺼﺐ ﭘﺮﭼﻢ ﺩﺷﻤﻦ ! 

ﺩﻣﺖ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﮔﺮﻡ ﺳﯿﺪﻧﺎﺻﺮ ﺣﺴﯿﻨﯽﭘﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺎﯾﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺎﻕ ﭘﺎ

، ﺑﺎ ﻣﭻ ﭘﺎﯾﯽ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺗﮑﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ، 

ﺑﺎ ﺑﺪﻧﯽ ﺩﺭﺏ ﻭ ﺩﺍﻏﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺁﻟﻮﺩ، ﺗﻠﻮﺗﻠﻮ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﮐﺸﺎﻥ ﮐﺸﺎﻥ، 

ﺩﺍﻣﻦ ﮐﺸﺎﻥ، ﺑﯽﻫﻮﺵ، ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﺁﻥ ﻣﯿﻠﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ

ﺷﻬﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﺭﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﮕﻔﺘﻪﺍﯼ، ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﯼ…

ﺍﺣﺴﻨﺖ ﺑﻪ ﻏﯿﺮﺗﺖ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩ !

ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ! ﭘﺎﯼ ﺁﺩﻡ، ﭼﻨﺪ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺁﻧﻄﺮﻓﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﺟﺎ ﺑﻤﺎﻧﺪ،

ﻃﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﯾﻦ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﯽﺗﺪﺑﯿﺮﯼ ﺁﺷﮑﺎﺭ، ﻋﻘﻞﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ

ﮐﻔﺮﺳﺘﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺎ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻦ، 

ﭘﺮﭼﻢ ﺍﺟﻨﺒﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﻗﻔﺴﻪ

ﺳﯿﻨﻪ ﺻﻨﻌﺖ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﻓﺮﻭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ! ﺍﯾﻦ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ! 

ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ! ﺍﯾﻦ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ....

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

 از "باغ پسته" گرچه نصیبی نبرده ایم
از "سبز" تا "بنفش"، فقط حرص خورده ایم


کمتر شده است حوصله هاتان، مجال تان
بدجور سرد و گرم شده "اعتدال" تان


"تدبیر" اثر نکرد و فریاد می کشید
سیگارهای "دوم خرداد" می کشید


بازی برد-برد شما را کسی نبرد
یعنی شبیه ما، احدی از خودی نخورد


ما روی شاخه ی خودمان هم تکیده ایم
سرهنگ های تازه به دوران رسیده ایم


سرهای انقلابی ما، روی دارها
لبخند می زنند سیاست مدارها


برعکس خندهاش که اصلا "ظریف" نیست
با ما کسی حریف نبود و حریف نیست


نه، اسم روزنامه ی ما حزب باد نیست
دیگر به "آرمان" شما "اعتماد" نیست


آمار می دهند به ما مختصات ها
که رو به راه تر بشود "ارتباط" ها


ما "بی سواد"، ما به "جهنم" ، نه به درک
ما مانده ایم و فحش شما، بی ثبات ها


با "ابن سعدها" به توافق نمی رسیم
جز اینکه بسته تر بشود این "فرات" ها


از منطق "چماق و هویج" جناب تان
تا رویکرد قمه به دستی لات ها


با "کدخدا" قدم زدنت را شنیده ایم
ای کاش مستقیم شوند این "صراط" ها


"من انقلابی ام" که سرم درد می کند
با احترام به همه ی "دیپلمات ها"



شعر خوانی مرتضی عابدپور لنگرودی در تجمع دانشجویی من انقلابی ام

خون دل نوشت :

خون دل میخوریم این روز ها

 از یه طرف برای مردم بی گناه یمن

 از یه طرف برای تدبیر و اعتدال ومذاکرات آقایان......

 آقا یابن الحسن بیا  بسه دوری آقا بسه ....

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

 غنچه های یمنی قبل از شکفتن پر پر میشوند

 زیر پای آل سعود ...

ومن چه راحت  پای رو پای انداخته و اخبار را تماشا میکنم ...

به چه رویی از نسیم بهاری لذت ببرم ؟؟

که کودکان یمنی  رویای کودکانه شان بر باد می رود ...!!

و من چگونه لبخند بزنم  در حالی که مادری در همسایگی مان

جسد سوخته جسد کبود جسد سیاه شده و درد کشیده

فرزندش را در آغوش کشیده می گر ید می گرید می گرید ؟؟

حواس دنیا کجاست ؟؟

آقا جان یاین فاطمه آیا وقت ظهورت نرسیده ؟؟

"لعنت خدا بر آل سعود"

بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؟؟؟

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

تشکر میکنم ...

مواضع دولتمان از مجاهدان دیپلماتیک

که در برابر کشور عقب افتاده ای مثل عربستان هم منفعلانه عمل میکند

از الکی خوشحال بودن

از تبریک های بی معنی

 از بیانیه ای که هیچی نیست ولی ظاهرا ارزشش از خون شهیدان بالاتر از شش هزار سانتریفیوژ

 از سه درصد غنی سازی

فردو که قرار است انبار سانتریفیوژ  باشد...

از نگفتن از یمن

از کسانی که با حرف اوباما ذوق زده میشوند

از خود قهرمان پندارها...

از کسانی که حرف رهبر را نمی فهمند ...!!

از خود همدل پندارها...

از کسانی که فقط فکر میکنند مردم باید با آنها هم دل هم زبان باشند....

وما هم چنان "دلواپس" و "دغدغه مند" میمانیم

چرا که ولی مان دغدغه دارد...

دل نوشت :

یکی دو روز پیش کسی بهم گفت

دختر را چه به سیاست !! بشین درستا بخون وکار خونتا یاد بگیر

چقدر حرف سیاسی چقدر بحث نقد دعوا بسه دیگه ..!!!

جوابش فقط با یه جمله دادم:

ما  زنده به آنیم که آرام نگیریم ...تا جون داریم و توانا داریم پای آرمان ها و پای ولی مون خواهیم موند...

صرفا جهت اطلاع :

 اون وبلاگ هایی که پیوند وبلاگم هستن

واز یک ماه بیشتر  که به روز نشدن حذف میشن

با عرض پوزش از نویسندگان محترمشون.

 و اینکه

تقاضا دارم قاب نگاهتون را برای لحظاتی به قسمت

 عکاسی ویلاگم بسپارید

انشاءالله با یاد شهدا من را هم دعا کنید.

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

به احترام تعطیلی سایت فردو

به احترام پذیرش پروتکل الحاقی

به احترام تمام عقب نشینی ها

به احترام اجازه بازرسهای نامحدود  جاسوسان هسته ای

به احترام پا گذاشتن روی خون شهدای هسته ای

 به احترام قرارداد ترکمن چای

به احترام گذشتن از اصول برای شکممان

 به احترام ..................

شهدای هسته ای شرمنده ایم....

آرمیتا و علیرضا شرمنده ایم .....

این تازه اولشه...
هرچی بیشتر میگذره نامگذاری امسال رو بیشتر خواهیم فهمید .
حرف و نقد مون رو بدون میگیم خون دل هم میخوریم ..
آتش قلب ها رو زیر خاکستر نگه میداریم
برای لحظه و فرمان
....

کاملا با ربط:

 چه توافق بشود چه توافق نشود

اسرائیل روز به روز نا امن تر خواهد شد

امام خامنه ای

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

آرام نشسته اید کنار تخت همینطور مات مبهوط مانده اید ...

چند روز دست پنجه  نرم کردن با درد پهلو تمام شد وحالا ..

محبوبت آرام بر تخت خوابیده ...

آنقدر همه چیز سریع رخ می دهد که نشد حتی یک وداع کامل باهم داشته باشید

دیگر وعده دیدار شد بر آستانه در بهشت !!

همان جایی که اون اولین قدم را بر آن میگذارد ...

بدن نباید بیشتر از این روی زمین بماند

زمین دارد  با زبان بی زبانی به شما میفهماند که کمرش زیربار این پیکر آسمانی خم میشود!!

پیشنهاد داده که پیکر را در آسمان دفن کنید ...!!

میگویند زمین تاب نگه داشتن این تکه از بهشت را ندارد!!

اما چه باید کرد که تو ماموری تا این نور را در دل زمین به خاک بسپاری ...!!

 در گیر دار درد و دل غسل کفن هستی که ناگهان در باز می شود و حسن و حسین وارد میشوند!!

خودشان را می اندازند در بغل جسم بی جان مادر !!

دیگر نمیشود کاری کرد ...حسن را هم که جدا کنی ...!!
جدا کردن حسین به این راحتی ها امکان پذیر نیست ...!!

صدای هق هق گریه شان تا آسمان هفتم رفته !!

آسمان پاک بهم ریخته است ...

فرشته ای مامور می شود سراسیمه خود را به زمین برساند..

وشما را در جریان وضعیت آن بالا قرار دهد...

الان است که این گریه ها آسمان و زمین را مصداق بارز کفن فیکن کند ....

کاری از دست شما بر نمی آید این گریه ها را فقط مادر جواب گوست ...!!

پیش خودت می گویی ای کاش بودی تا حداقل بی تابی بچه ها آرام شود ...

بعد از شما من با بی تابی های شبانه چه کنم ؟؟

تشنگی نیمه شب حسین

بغض های غریبی حسن

درد دل های زینب ...

وقتش نبود انقدر زود بروید ...

ناگهان دو دست از کفن بر می آید و حسن حسین را در آغوش میگیرد !!

بچه ها اندکی آرام میشوند و میتوانید بعد از مدتی جدایشان کنید !!

شهادت بی بی حرم حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها

بر محضر حضرت صاحب الزمان (عج)

و همه شیعیان تسلیت باد

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

قصه وکالت را زیاد شنیده ام !

اما قصه وکیلی چون تو را نه ...

تو که وکیل باشی همه حق ها گرفتنی است ...

پرونده ای که تو وکیل باشی قصه اش ستودنی است ... 

وکیل که توباشی یک قدم با من است ده قدم باتو ... 

در قصه وکالت تو به ازای دادخواهیت عشق و محبت است که هزینه می شود ... 

از لحظه سپردن حالم به تو آرامش مهمان خانه زندگی ام شد ...

 از روزی که ایمان آوردم تو وکیل منی و تنها پناهم ...

کتاب زندگی ام روی میزِ تو و تو آگاه از تمام خطوطش ، کلماتش ...

من یقین دارم که تو همه جا با منی و عاشقانه حقم را می ستانی ...

 و تو در این عشق بازی ، پرده ازرازی بزرگ برداشتی ، رازی که اسمش رامی دانستم اما رسمش را ...

رازی به اسم "توکل" ... 

"توکل" قصه ای است که از روز ازل بر ایمان خواندی و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا و حتی درتمام لحظات روشنایی دستانت دردست من است ...

نگران نباش و به من اعتماد کن ...

"توکل"،" توکل" ...

اما من نفهمیده بودم راز این قصه را ...

روزها و شبها بر من گذشت تا که شیرینی اش را به من چشاندی ...

قصه ای که در آن خدا وکیل من است ...

و فهمیدم :

"حسبناالله و نعم الوکیل"

دل نوشت:

ساده بگویم ، داغت کمــــــر میشکند مــــــادر

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

سلام مــــآدر

دوباره بوی فاطمیــــه ات پیچیده در شهر دیارم ...

دوباره میایم به روضه ات سر به زیر و با چشم گریان ...

دوباره میایم و آرام آرام زیر چادرم امانتی که

خودت بهم دادی گریه میکنم برای درد هایت

نگاهم کن مادر من همان کنیز درد به در توام ...

همانکه همیشه تو را قسم میدهد به شهدایتان

به آن فرزندان خوبت

.......

امسال فاطمیه با همه ی فاطمیه ها فرق میکند

چون

مهمان شهدام ...

شهدا دعوتم کردن ...

شهدا صدام کردن ...

شهدا نگاهم کردن ...

خیلی خیلی ممنونم از شهدا ...

دل نوشت :

ایام شهادت مادر سلام الله یه نفر اومد ومحبت کرد

و یه تلنگر حسابی بهم زد

نظرات پست قبل حاوی تلنگر اون فرد بزرگواری هست که باعث شد

بیشتر به خودم و کارام فکر کنم...!!

من سر تا پا گناهم من خاک کف پای نوکران کنیزان مادرم

من هیچی ادعایی ندارم ...

اگر پستی میزارم اینجا اینستا گرام یا گروه های دیگه

خدا خودش شاهد وگواه بر دل من هست...

و من عاجزانه از خدا تقاضا دارم ذره ای از من غافل نشه ...!!

که بیچاره میشم ...

....................................................

التماس دعا

حلالم کنید

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود

همه از هم میپرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تورا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر تورا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .

یکی ذوق میکند که تورا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که تورا فرش کرده ،‌

یکی ذوق میکند که تورابا طلا نوشته ،‌یکی به خود میبالد که تورا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... !

آیا واقعا خدا تورا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

 

قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تورا می خوانند و تورا می شنوند ،‌

آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .

اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ...

 

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،‌

خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تورا حفظ کرده اند ،‌

حفظ کنی ، تا این چنین تورا اسباب مسابقات هوش نکنند .

 

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

آنانکه وقتی تورا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است..

آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم

فاطمیه نوشت :

همه ی دشت گواهند که با بوی بهار
عطر یک خانه ی آتش زده احساس شدست...
صلی الله علیک یا امیرالمومنین(ع)
یا علی بن ابی طالب

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

وآمد دوباره روز شهادت تو

تا من  و تو روضه ی مادر گوش بدهیم

پا به پای هم

باز صدا بزنی وای مادرم ومن اشک بریزم آرام آهسته

به عکست خیره شوم

وقصه هرساله را تکرار کنم...

بخوانیم باهم روضه پهلو و بازو را ...

"یکی بیاد تو کوچه هابه مادرم کمک کنه..."

از بوی مادری تو مستم

من عاشقم خیلی وقته دل باخته ی توام

کودکی نوجوانی جوانی پر از عطر حضور توست

میدانم امشب به نماز صبح نرسیده می  روی پیش مادر وتنهاییم میگذاری

بک شبه همه ی قرآن را برایت میخوانم تابیایی دستی بر این دل خاک گرفته بکشی

نگاه کن تمام شهدای گلزار امشب داغدار تو هستن

همه جا بوی فاطمیه پیچیده

می روی مثل مادر که رفت

من ماندم داغ رفتنت

من ماندم لبخندت که شده همه زندگیم

آرزوی هرساله ام را تکرار میکنم

من هم ببر بزار شهید بشم

شهید مادر درست عین خودت

29 سال میگذرد از آسمانی شدنت...تنهاترین رفیق من...

السلام علیک یا اصحاب الحسین علیه السلام

السلام علیک  یا اولیا الله

  • کنیز حضرت مادر سلام الله