چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

بس که آن لبخند سحر دلفریبی ساخته است
آدمی مثل من از دنیا به سیبی ساخته است
.
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
عشق از آدم چه موجود غریبی ساخته است

"به یاد شهید محسن حاج رضایی"


در اینستاگرام همراه شما هستم:kaniz.madar

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعا» ثبت شده است

 

انقدر آقام کریم که وقتی میخوام ازش حرف بزنم میمونم چی بگم 

از کدوم محبتاش بگم ؟؟ از اونجاهایی بگم که دستمو همه رد کردن ولی

این آقا حاجتمو داد...از حرفای دلم که فقط خودش میدونه مادرش بگم ؟

از فاطمیه ها بگم ؟ از روضه ها ...اینکه از همون کوچیکی دستم گرفتی آوردی مجلس مادرت ؟؟

آقا بهتون میگن کریم اهل بیت ...یعنی بقیه اهل بیتم اگر گره ای به کارشون بخوره

میان سراغ شما ..دیگه وای  به حال من وامثال من که شدیدا محتاج کرامت شماییم...

میگیم عشق کربلاییم ..میگیم فقط یه ارباب داریم اونم حسین ولی پسر ارشد مادر واقعا آقای ماست ...

هرسال مثل امشب دونه دونه حاجتمو میشمرم ...ولی امثال حرف دلم یه چیز فرق داره با بقیه سال ها ...کمکمون آقا ...

نگاه نکن به این روسیاه ...امشب فقط نگاه کن به  اشکایی که با همه بدبختی روسیاهیم تو مجلس مادرت ریختم ...

نگاه کن به کرم خودت ...که اگه بخوای نگاه به من کنی بدجور دستم خالی روسیاهم ...

 

***میلاد امام حســــن مجتــبی علیه السلام تبریک و تهنیت***
 

 

حرف دلم :

کریم یعنی کسی که "در" را میگشاید اگرچه خاطره خوشی از "در" نداشته باشد!
 
خون دل نوشت:

بچه های غزه

سحری موشک خوردند و

افطار موشک!

و من اینجا چنبره زده ام

پای "هفت سنگ"

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

دلم شهادت میخواهد ... 

مُردن را که همه بلدند

من دلم از این تابوت ها میخواهد 

از همین ها که بوی عشق میدهد

 از همین مراسم های باشکوه...

 بالای دست های عاشقان ...

 

 

حرف دلم :

نیمه شعبان هم گذشت و دل آقا بیش از پیش خون شد غصه ام واسه  آقای غریبم...

اما امان از شب نیمه شعبان 

امان از همین خیابونای شهر کوچیک خودمون...

امان از بی غیرتی ...

ولش کن چی بگم وقتی قرار دل آقام بشکنه ...؟؟

ولی شب نیمه شعبان عجب شبی بود زیر آسمان چوبی مسجدآقامیرزا حسین..!!

مادر همش لطف میکنه دعوتم میکنه زیر خیمه ی خودش منم قدر ندارم همش گناه میکنم ...

همه ی مراسم احیا یه طرف اون مناجات شعبانیه اش یه طرف ...

 مناجات شعبانیه ای که پل بین من و حاج محسن... همین!!

 

 خون دل نوشت:

ﻋـﺮﺍﻗـﯽ ﻫـﺎ , ﺧـﻤـﯿـﻨـﯽ ﻧـﺪﺍﺭﻧـﺪ ﮐـﻪ ﺑـﮕـﻮﯾـﺪ ؛ ﻣـﻮﺻـﻞ ﻭ ﻓـﻠـﻮﺟـﻪ ﻭ ﺗـﮑﺮﯾـﺖ , ﺑـﺎﯾـﺪ ﺣـﻔـﻆ ﺷـﻮﻧـﺪ .. ﺍﻣﺎ , ﺍﻣـﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐـﻪ , ﺭﻫـﺒـﺮِﻣـﺎﻥ ﺧـﺎﻣـﻨـﻪ ﺍﯼ ﻓـﺮﻣـﺎﻥ ﺩﻫـﺪ ؛ " ﻋــﺮﺍﻕ ﺑـﺎﯾﺪ ﺣـﻔـﻆ ﺷـﻮﺩ ...
درخواست کمک:
هفته ی پیش رو هفته ی سخت درسی هست برام. چندتا امتحان خیلی سخت پشت سر هم دارم. خیلی دعام کنید.ممنونم.
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

 

دل نوشت:

آی ارباب به علی اکبرتـ... به شاهزاده پسرتـ... به من غرق گناهـ... بنما تو یک نگاهـ... 

 

**میلاد حضرت علی اکبر بر همه مومنین به خصوص جوان های عزیز مبارک باد**

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

در واژه های شعر تو دیدم  وقار را

حُجب و حیایِ فاطمی این تبار را

 

با تیغ خطبه ، فاتح صفین کوفه ای

مولا سپرده دست شما ذوالفقار را

 

در اوج بیکران خودت مست می کِشی

هفتاد و دو ستاره ی دنباله دار را

 

درس حجاب می دهد این آستین شرم

معنا کنید روسری وصله دار را

 

با واژه های «هیزم» و «مسمار» و «شعله ها»

 آتش زنید مستمع بی قرار را

 

خانم اگر اشاره به طشت طلا کنید

خون گریه می کنیم خزان تا بهار را

 

چشمت به غیر چشم حسینت ندیده است

دیدی کنار طشت، بساط  قمار را

 

زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا!

از دست داده ام به خدا اختیار را

 

این بوی سیب چیست؟ دوباره گرفته ای

بر روی دست پیرهن شهریار را

 

اکسیر اشک روضه تان مس طلا کند

وقتش رسیده است بسنجی عیار را
 

**وفات حضرت زینب سلام الله بر پیشگاه حضرت بقیه الله وهمه ی دوستداران اهل بیت تسلیت باد**

جای همه خالی خدا سنگ تموم گذاشت توی مهمونی که دعوتم کرده بود ...
ولی بازم خیلی جاها من میشدم اون بنده فراری ...
دم دمای اذان صبح ...فارغ از نمازها دعاها که میشدم ...
تازه دلم میشد فاطمیه ای ...تازه اشک بود که ...
خدایا به حق اشکای بنده های خوبت تو همین اعتکاف حاجت ماهم بده ...
امروز نزدیک غروب خطای آخر دعای ام داوود ...
همش دلم شور میزد میگفتم خدا تموم شد اگه کاری نکرده باشم چی؟!...
همینجور که تسبیح تربتم دستم بود دستم آوردم بالا گفتم خدایا به همه ی عظمتت قسمت دادم
به نام های متبرکت به فرشتگان درگاهت به جبرئیلت به میکائیلت 
به پیامبرانت ...خدایا سوره های عظیمی از قرآنت خوندم ...اگه نبخشیم چی؟!
با خودم گفتم  خداجون: من یه ارباب دارم... خدا مگه میشه اسم حسین بیارم حاجتم ندی !!
با همه ی بدی هام جونمو لباس مشکی هام ...هیچ جای دنیا را باروضه ها عوض نمیکنم ..!!
همین بس که حسیــــــن ارباب منه ...ومن کنیزی میکنم در خونش ...
خدا اگه حالا میتونی نده حاجتمو؟!
گفتم خدا  اگه مادر این ارباب صداش کنم دیگه شک ندارم دست پر از در خونت میرم ...
تو سجده ی آخری ...گفتم خدا حاج شیخ عباس تو مفاتیح نوشته اگر به اندازه ی بال مگسی اشک بریزی حاجت روایی ....
پس خدا تو میدونی ...جانماز خیس از اشک من ...برات کربلایی خاص  ...و اربابم مادرش  ...
 
دل نوشت:
موقع نمازم که می شود، فرشته ی چپ و راست ، عزا می گیرند که چه کنند؛ « إیاک نعبد » را جزء حرفهای خوبم بنویسند یا جزء دروغهایم ..!!!
 
 
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

 

باید دختر باشی تا بدانی پدرلطیف ترین موجود عالم است.باید دختر باشی تا ته دلت قرص باشد که هیچوقت جای دست پدر روی صورتت نخواهد افتاد مگر به نوازش .

بایدپدرباشی تا بدانی دختر عزیزترین موجود عالم است تا پدر نباشی نمیتوانی درک کنی دختر داشتن افتخار پدر است .

باید دختر ِپدرباشی تا احساس غرور کنی بایدپدر-دختر باشید تا بدانید چه شگفتی هایی دارد این عالم چه عزیز است .

اخم تلخ پدر و ناز دختر چه نازک است دل پدر که طاقت دیدن اشک دختر را ندارد

پدرم، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مردباشند...

خیلی صفا داشت وقتی با پدرم روبروی ایوان نجف ایستادیم وزیارت امین الله خواندیم انشالله این حال واسه همه پیش بیاد.

 

"روز پدر  ومیلاد اول مظلوم عالم بر همه شیعیان ومحبین آن امام بزرگوار تبریک وتهنیت.

ویه تبریک  مخصوص به پدران آسمانی شهدای عزیز "

 

دل نوشت :

دست مرا گرفتید تا یادتان بمانم از روی خاک بردید تا اوج آسمانم

 گفتند:امام هر عصر بابای مهربان است روز پدر مبارک بابای مهربانم 

اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان (عج)

 

خدای مهربون صدام کرده ..گفته بیا سه روز تو خونه ی خودم ...برای خودم بندگی کن ...

منکه لایق نبودم خودم بهتر از هرکسی میدونم ولی خدا روی مادرم زمین نزده ...هدیه فاطمیه هست ...

حلالم کنید...و دعا کنید اعتکافی با معرفت داشته باشم.. آخه رو سیاه دارم میرم ...

نمیدونم بنده ی فراری باچه رویی میخواد بگه الهی العفو؟؟؟!!!...دعاکنید.

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

باید تمام حاشیه‌ها را رها کنم...
آقا اجازه هست شما را صدا کنم؟ اینجا کسی به فکر شما نیست! چاره نیست! باید که راه را، ز رفیقان جدا کنم!
شاید ز یاد رفته‌ای آقا ! چگونه من، با این‌همه گذشتن ِآدینه، تا کنم؟
آنقدر جمعه رفت و خبر نیست از شما، مانده ام چگونه آمدنت را دعا کنم!؟
دل در قنوت بود و دو چشمم به خواب رفت... باید نمازهای خودم را قضا کنم!
با شعر هم نمی‌شود از غربتت سرود... آقا چگونه دِین خودم را ادا کنم؟
 
 
دل نوشت:
از دیروز تا حالا دلم بدجور فاطمیه ای شده همش تنگه برا روضه ها
دعام کنید ...
وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست احساس میکنیم که دو عالم گدای ماست...
 
 
خون دل نوشت:دغدغه اقا فرهنگ است دغدغه دولت فرنگ!
 
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

چشم من را کرده ای تر فاطمه
میزنی بر قلبم آذر فاطمه
 
کمتر این روزها پیش چشم من
چادرت را میکنی سر فاطمه
 
رو سفید آمده بیرون موی تو
در مصاف سخت با در فاطمه
ظرف چندین ماه ای آیینه ام
میشود جسمت مقعر فاطمه
 
ساقه ی بشکسته ات کرده تورا
بیشتر چون یاس پرپر فاطمه
دارم از زیر زبان مجتبی
میکشم حرفی ز معجر فاطمه
تا شفا پیدا کنی ای همسرم
نذر کردم ختم کوثر فاطمه
.
.
.
.
ای خدا خیلی خدایی کردی در حق من ...خداجون کرمت شکر فاطمیه دوم هم اومد من زنده بودم ...
ان شالله تو روضه هاراهم میدی ... رو سیاهم ولی جایی ندارم غیر در خونه مادر...
هرکسی را بهش بدی کنی دیگه نگاهت نمیکنه ولی مادر که اینجوری نیست ..
مادر بچه اش با همه ی بدی هاش دوست داره..گاهی وقتا تنبیه اش میکنه... ولی دستشو ول نمیکنه ...
 
مــــــــادر من اون بچه بد اونکه بیشتر از همه اذیتت میکنه ...
ولی تورا به حق شهدا به حق اون بچه های سر به راهت اونایی که دم آخر اسم شما سر زبونشون بود ..
به حق حاج محسن ... یه دستی هم به سر این بچه ناخلفت بکش ...سربه راهش کن...
دلم تنگه الهی العفو گفتن زیر آسمان چوبی مسجد آقا میرزا حسین(ره) بنویس برام ...
 
مـــــــــــادردل خوشیم همین روضه هاست ...بشینم تو روضه برات گریه کنم...
دل خوشیم شده همین لباس مشکی هام که شب عیدی جدام کرده ازبین همه ...
عزادارتم مادر...نگاهم کن ...
 
مـــــــادر از دلم خبر داری ...دیدی گریه هام ...دیدی بی قرارهام ...
به غیر دعای خودت ...هیچی این گره را باز نمیکنه ...دعا کن...
 
حاج محسن امشب مادرم برات آوردم ... کمک کن ...روی مادر زمین نزن ...
مــــــــادر میمیرم اگه یه روز دستم ول کنی اگه بگی برو از در خونه ام ...
 
دلم میسوزد این روزها برای کودکی که صدایت زد 
کَلِّمینی یا أمّا ... أنا إِبنُکَ اِلحُسِین  ولی جوابی نمیشنود ...
 
مــــــــادر به حق بچه هات دعامون کن.
دل نوشت:
مـا , در کــوچــه هـای تنــــگ زمـانـــه مــان بـرای یـاری امــام غـائـبمــان سـیــلی که هــیچ... غــصه هـم نخـوردیــم...
 
 
 
  • کنیز حضرت مادر سلام الله
آن روزهــــــا همــــان حوالی سنگر، با دل پاکشان که دعـــــا می کردند، به سرعت می رفت بالا!!!!
 
این روزهـــــا..... اوضاع دل هــــایمان را نمی دانم(!)
 
امــــا این را می دانم اگر آنهــــا واسطه باشند، دعاهایمـــــان با همـــــان سرعت قدیمی 
 
می رود بالا.... تا خودِ خــــــــــــدا...
 
 
 
 
 
دل نوشت:
حاج محسن... دعامون کن همین ...
  • کنیز حضرت مادر سلام الله
دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی /افتاده نخ چادر او دست نسیمی
               
در خانه ی زهرا همه معراج نشینند/آن جا که به جز چادر او نیست گلیمی

و ...

دل بی تاب فاطمیه هست ...

چیزی دیگه نمونده ...تا رفتن مادرمون ...

امشب دلم میخواد فـــقـــط گریه کنم ...

گریه کنم به حال خودم ...جامونده کربلای ایرانم ...خیلی سخته ...هرکی رو میبنم داره خداحافظی میگیره بره جنوب...

گریه کنم به حال مادری که این روزا تو بستر خوابیده ...

گریه کنم به حال همسری که این روزا فاطمه اش هم ازش رو میگیره ...

گریه کنم به حال پسری که این روزا مدام ماجرای کوچه جلو چشماشه ...

گریه کنم به حال دختری که مادر این روزا به سختی موهاشو شونه میکنه ...

گریه کنم به حال پسری که این روزا مادر مرتب زیر گلوش بوسه میزنه ...

مادر جان!! به خدا زود برا رفتن غریبی مولا را نگاه کن...نگاه کن اشکای حسین رو ...

مادر میدونم دلت گرفته از مردم مدینه ...از  همانهایی که یه عمر سر سجاده ات نشستی دعاشون کردی...

دیدی چطور جواب محبتت را دادن ...

مادر کم کم باید بهم اذن بدی لباس مشکی بپوشم ...شال عزا بندازم ...

مــــادر این روزهـــا دلم مثل پهلویتان شده!!میخواهم دست دلم را بگیری دعایش کنی ...آخر میگوند دعای مادر معجزه هست ...

 

دل نوشت :

زیاد بگو سلام بر "عــلــی" آخر این روزها در مدینه کسی سلامش نمیکند! غم کدام را بخورم ؟سلام ندادن مردم به علــی (ع) را یا سلام های بی جواب علــی(ع) را یا غم بی جواب ماندن سلام های اباصالح المهدی را... 

  • کنیز حضرت مادر سلام الله
پیام شفاهی حضرت آقا به تشکل‌های دانشجویی انقلابی : 
 
 
 
 

سلام مرا به فرزندان انقلابی‌ام برسانید و از تلاشهای جهادگونه‌ی آنان در ترویج و پاسداری از آرمانها‌ی امام و انقلاب تشکّر کنید و چند نکته را به آنان یادآوری کنید:
۱) در کنار تحصیل علم و دانش، از فرصت جوانی برای تهذیب نفس و انس با خدا و آشنایی عمیق با معارف قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌‌السّلام) بهره ببرید.

۲) شما افسران جوان جنگ نرم هستید و عرصه‌ی جنگ نرم، بصیرتی عمّارگونه و استقامتی مالک‌اشتروار میطلبد؛ با تمام وجود، خود را برای این عرصه آماده کنید.

۳)نظام سلطه را با تمام ابعاد و لایه‌هایش بشناسید و اهداف و راهبردهای واقعی آن را تحلیل کنید و برای رویارویی با آن، تمام ظرفیّتهای خودتان را به‌کار گیرید و در این مسیر به وعده‌های خداوند اطمینان داشته باشید.

۴)تشکیلات میتواند معبد باشد، ولی مبادا تبدیل به معبود گردد؛ اصول و ارز‌شهای عقیدتی و معنوی خودتان را در قالب تشکیلات حفظ، و بر صمیمیّت و همدلی بین اعضا تأکید کنید.

۵)افقهای روشنی در مقابل شما جوانان قرار دارد، این کشور و انقلاب با دست پرتوان شما آینده‌ای امیدبخش در پیشِ‌رو خواهد داشت؛ بر تلاشهای خود بیفزایید و برای رسیدن به قلّه‌های پیشرفت و تعالی از همدیگر سبقت بگیرید.

 

 

دل نوشت:

آن روز ها که بچه تر بودم .. وقتی به "اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته" دعایِ کـمیل می رسیدم... باران بود که می بارید... این روز ها که باید آدم تـــــر شده باشم، اگر حال دعـــایی باشد(که نیست!!) .... دیگر "کیف تؤلمه النار" هم تـــکانم نمی دهد...

 

 

  • کنیز حضرت مادر سلام الله