روزنامه های زنجیره ای کوفه
درشت تیتر زدند
اگر می خواهید
چرخ اقتصادتان بچرخد
باید شمشیرهایتان
علیه حسین
بچرخد!
کوفیان برای اقتصادی بهتر
به لشگر پسر زیاد پیوستند
روزنامه های زنجیره ای کوفه
درشت تیتر زدند
اگر می خواهید
چرخ اقتصادتان بچرخد
باید شمشیرهایتان
علیه حسین
بچرخد!
کوفیان برای اقتصادی بهتر
به لشگر پسر زیاد پیوستند
ما معذرت می خواهیم...
ما نسل به نسل و جد اندر جد که نصف اجدادمان در آن قحطی معروف انگلیسی از شدت گرسنگی مردند
و حتی ملخی هم برای خوردن پیدا نکردند تا بشویم عجم ملخ خور معذرت می خواهیم....
ما از طرف اجدادمان که بساط قلیان هایشان را جمع کردند و تاجر معروف بریتانیایی را به سمت ورشکستگی بردند معذرت می خواهیم...
ما بابت اعدام شیخ فضل الله و حتی اعدام نشدن مدرس و میرزا شیرازی و ملا علی کنی معذرت میخواهیم....
ما از طرف کیهان و وطن امروز بابت اسم رمز کودتا که صبح 28مرداد32 از بی بی سی پخش شد معذرت میخواهیم...
ما بابت تقسیم سیستان و تاسیس پاکستان و جدایی بحرین معذرت میخواهیم...
ما بابت تحریم هایی که بیمارانمان را لنگ یک بسته قرص وسط راهروهای بیمارستان نگهداشت معذرت میخواهیم...
ما از طرف آنها که امروز باتوم خوردند و دانشجویانی که وسط مرگ بر انگلیس گفتن دستگیر شدند شما را به همان دو ایرانی که موقع حمله به سفارت ایران در بریتانیا کشته شدند قسم میدهیم که ما را ببخشید...
ما تا عقربه تاریخ می چرخد و ثانیه شماری حرکت میکند معذرت میخواهیم...
ما به نمایندگی از همه بردگان و سیاه پوستانی که زیر شلاق های استعمار کمتر کار کردند و پیشرفتتان را ثانیه ای عقب انداختند معذرت میخواهیم...
ما بابت احمد متوسلیان که گفته بود تا زدن پرچم لا اله الا الله بر افق جهان حق استراحت ندارید و بابت خمینی که گفته بود تا کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم معذرت میخواهیم...
ما از طرف فلان نیروی امنیتی بابت پسرفتمان که 62 سال قبل پیش پای نخست وزیر آمریکا سه دانشجو دانشگاه تهران را به گلوله بستند و حالا پیش پای نخست وزیر شما سه دانشجو پلی تکنیک را به باتوم بستند و دستگیر کردند معذرت میخواهیم...
سفیر بریتانیا...حالا آفتاب برای شما در جمهوری اسلامی هم غروب نمی کند...بابت تاخیر در طلوع آفتابتان معذرت میخواهیم...!
ﻣﻦ ﺍﺳﯿﺮ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺷﻬﯿﺪﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺧﻨﺪﻕ، ﻣﺮﺩﮎ
ﺑﻌﺜﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﻠﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﭘﺮﭼﻢ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﺍ ﺻﺎﻑ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺁﻥ
ﺷﻬﯿﺪ ﮐﻪ…
ﺳﯿﺪﻧﺎﺻﺮ ﺣﺴﯿﻨﯽﭘﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺩﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ، ﺣﺘﯽ ﺍﺳﻤﺶ
ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺩﺭ «ﭘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪ !« ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ
ﮐﻦ ﮐﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ، ﺣﺘﯽ ﺍﺳﻤﺶ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﻧﻤﯽﺑﺎﺷﺪ !
ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻤﻠﮑﺘﺖ،
ﺑﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺩﺷﻤﻦ، ﻣﺤﻞ ﻧﺼﺐ ﭘﺮﭼﻢ ﺩﺷﻤﻦ !
ﺩﻣﺖ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﮔﺮﻡ ﺳﯿﺪﻧﺎﺻﺮ ﺣﺴﯿﻨﯽﭘﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺎﯾﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺎﻕ ﭘﺎ
، ﺑﺎ ﻣﭻ ﭘﺎﯾﯽ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺗﮑﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ،
ﺑﺎ ﺑﺪﻧﯽ ﺩﺭﺏ ﻭ ﺩﺍﻏﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺁﻟﻮﺩ، ﺗﻠﻮﺗﻠﻮ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﮐﺸﺎﻥ ﮐﺸﺎﻥ،
ﺩﺍﻣﻦ ﮐﺸﺎﻥ، ﺑﯽﻫﻮﺵ، ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﺁﻥ ﻣﯿﻠﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ
ﺷﻬﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﺭﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﮕﻔﺘﻪﺍﯼ، ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﯼ…
ﺍﺣﺴﻨﺖ ﺑﻪ ﻏﯿﺮﺗﺖ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩ !
ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ! ﭘﺎﯼ ﺁﺩﻡ، ﭼﻨﺪ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺁﻧﻄﺮﻓﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﺟﺎ ﺑﻤﺎﻧﺪ،
ﻃﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﯾﻦ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﯽﺗﺪﺑﯿﺮﯼ ﺁﺷﮑﺎﺭ، ﻋﻘﻞﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﮐﻔﺮﺳﺘﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺎ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻦ،
ﭘﺮﭼﻢ ﺍﺟﻨﺒﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﻗﻔﺴﻪ
ﺳﯿﻨﻪ ﺻﻨﻌﺖ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﻓﺮﻭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ! ﺍﯾﻦ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ !
ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ! ﺍﯾﻦ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ....
از "باغ پسته" گرچه نصیبی نبرده ایم
از "سبز" تا "بنفش"، فقط حرص خورده ایم
کمتر شده است حوصله هاتان، مجال تان
بدجور سرد و گرم شده "اعتدال" تان
"تدبیر" اثر نکرد و فریاد می کشید
سیگارهای "دوم خرداد" می کشید
بازی برد-برد شما را کسی نبرد
یعنی شبیه ما، احدی از خودی نخورد
ما روی شاخه ی خودمان هم تکیده ایم
سرهنگ های تازه به دوران رسیده ایم
سرهای انقلابی ما، روی دارها
لبخند می زنند سیاست مدارها
برعکس خندهاش که اصلا "ظریف" نیست
با ما کسی حریف نبود و حریف نیست
نه، اسم روزنامه ی ما حزب باد نیست
دیگر به "آرمان" شما "اعتماد" نیست
آمار می دهند به ما مختصات ها
که رو به راه تر بشود "ارتباط" ها
ما "بی سواد"، ما به "جهنم" ، نه به درک
ما مانده ایم و فحش شما، بی ثبات ها
با "ابن سعدها" به توافق نمی رسیم
جز اینکه بسته تر بشود این "فرات" ها
از منطق "چماق و هویج" جناب تان
تا رویکرد قمه به دستی لات ها
با "کدخدا" قدم زدنت را شنیده ایم
ای کاش مستقیم شوند این "صراط" ها
"من انقلابی ام" که سرم درد می کند
با احترام به همه ی "دیپلمات ها"
شعر خوانی مرتضی عابدپور لنگرودی در تجمع دانشجویی من انقلابی ام
خون دل نوشت :
خون دل میخوریم این روز ها
از یه طرف برای مردم بی گناه یمن
از یه طرف برای تدبیر و اعتدال ومذاکرات آقایان......
آقا یابن الحسن بیا بسه دوری آقا بسه ....
غنچه های یمنی قبل از شکفتن پر پر میشوند
زیر پای آل سعود ...
ومن چه راحت پای رو پای انداخته و اخبار را تماشا میکنم ...
به چه رویی از نسیم بهاری لذت ببرم ؟؟
که کودکان یمنی رویای کودکانه شان بر باد می رود ...!!
و من چگونه لبخند بزنم در حالی که مادری در همسایگی مان
جسد سوخته جسد کبود جسد سیاه شده و درد کشیده
فرزندش را در آغوش کشیده می گر ید می گرید می گرید ؟؟
حواس دنیا کجاست ؟؟
آقا جان یاین فاطمه آیا وقت ظهورت نرسیده ؟؟
"لعنت خدا بر آل سعود"
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؟؟؟
تشکر میکنم ...
مواضع دولتمان از مجاهدان دیپلماتیک
که در برابر کشور عقب افتاده ای مثل عربستان هم منفعلانه عمل میکند
از الکی خوشحال بودن
از تبریک های بی معنی
از بیانیه ای که هیچی نیست ولی ظاهرا ارزشش از خون شهیدان بالاتر از شش هزار سانتریفیوژ
از سه درصد غنی سازی
فردو که قرار است انبار سانتریفیوژ باشد...
از نگفتن از یمن
از کسانی که با حرف اوباما ذوق زده میشوند
از خود قهرمان پندارها...
از کسانی که حرف رهبر را نمی فهمند ...!!
از خود همدل پندارها...
از کسانی که فقط فکر میکنند مردم باید با آنها هم دل هم زبان باشند....
وما هم چنان "دلواپس" و "دغدغه مند" میمانیم
چرا که ولی مان دغدغه دارد...
دل نوشت :
یکی دو روز پیش کسی بهم گفت
دختر را چه به سیاست !! بشین درستا بخون وکار خونتا یاد بگیر
چقدر حرف سیاسی چقدر بحث نقد دعوا بسه دیگه ..!!!
جوابش فقط با یه جمله دادم:
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ...تا جون داریم و توانا داریم پای آرمان ها و پای ولی مون خواهیم موند...
صرفا جهت اطلاع :
اون وبلاگ هایی که پیوند وبلاگم هستن
واز یک ماه بیشتر که به روز نشدن حذف میشن
با عرض پوزش از نویسندگان محترمشون.
و اینکه
تقاضا دارم قاب نگاهتون را برای لحظاتی به قسمت
عکاسی ویلاگم بسپارید
انشاءالله با یاد شهدا من را هم دعا کنید.
به احترام تعطیلی سایت فردو
به احترام پذیرش پروتکل الحاقی
به احترام تمام عقب نشینی ها
به احترام اجازه بازرسهای نامحدود جاسوسان هسته ای
به احترام پا گذاشتن روی خون شهدای هسته ای
به احترام قرارداد ترکمن چای
به احترام گذشتن از اصول برای شکممان
به احترام ..................
شهدای هسته ای شرمنده ایم....
آرمیتا و علیرضا شرمنده ایم .....
این تازه اولشه...
هرچی بیشتر میگذره حکمت نامگذاری امسال رو بیشتر خواهیم فهمید .
حرف و نقد مون رو بدون توهین میگیم خون دل هم میخوریم ..
آتش قلب ها رو زیر خاکستر نگه میداریم
برای لحظه موعود و فرمان رهبر....
کاملا با ربط:
چه توافق بشود چه توافق نشود
اسرائیل روز به روز نا امن تر خواهد شد
امام خامنه ای
کسانی که امشب در تاریخ 19 بهمن 93 در مسجد فاطمیه حضور داشتن
وپای سخنرانی سخنران برنامه نشستن
شاهدان این ماجرا هستن
آی مردم شهر آی مسئولین به داد این انقلاب برسید
دیدین چطورن حرف زد سخنران این برنامه جشن انقلاب ؟؟
دیدین چجور به آرمان هامون توهین کردن ؟؟
اون شخص مسئول اول شهر دیدین چجور از آروزهاش گفت ؟؟
کمک کنید ؟ دارن انقلاب ازمون میگیرن !!!
دیدین سخنران چه مصداق هایی میاوردن؟؟
سران فتنه را چجوری یاد کردن ؟؟
همه ی مردم مومن انقلابی امشب گرفتن حرفای مهم سخنران محترم را!!!
و به شدت ناراحت شدن و خبرهایش رسید که عده هم مجلس را نصف نیمه رها کردن
خیلی باید حواسمون را جمع کنیم
امشب خیلی درد داشت شنیدن این حرفای مزخرف از این تربیون مسجد بسیار معتبر و دوست داشتنی شهر
آن هم با همکاری مسئولین !!!
بیدار باشید مردم ...بیدار باشید نزارید اسلام ازمون بگیرند
مهلت تمام شد
چوب خطتان پر است
نه ما کودک نفهمیم نه شما انقدر حواس پرت
که ندانید و ندانیم چه کردید
تحفه هایتان یکی یکی از راه میرسد
هوای نفسمان را به شما سپردیم وغبار تحویلمان دادید
خفگی فرهنگی !!!
سکوت کافیست
پدران ما نه برای نان،نه برای نفت نه از روی هوا
که برای "دین" انقلاب کردند
برای فرهنگ !!
ما فرزندان همان شیر مردانیم
کارد به استخوانمان برسد دندان کرم خورده را از ریشه می کنیم
این نه خواهش است ،نه درد ودل مطالبه ی سرسختانه ی ومصرانه از خوش خیال هاییست که اسم سنگین"متولیان فرهنگ"روی دوششان است !!
کسانی که سدی مقابل غل غل مرداب لجن نساختند ...
رقاصه ها جو دادند و بی قیدان فتنه پراکنی کردند
وهم چنان آقایان نشستند و لبخند زدند
با شعارهای دهان پر کن ...
این نطق روشن نسل تازه ی انقلاب است ...نه یک خواهش و درد دل!!
صندلی هایتان رحم ندارد آقایان ...!!حواستان است ؟؟
پی نوشت: آلبوم تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم،
با صدای نوشین طافی که توسط نشرچشمه مجوز گرفته است چند روز پیش طی مراسمی رونمایی شد.
صرفا جهت اطلاع :
صفحه ی من در اینستاگرام
kaniz.madar@
تقدیم به آقای ظریف آقای خوش خنده...
از طرف :
یک دانشجوی
افراطی،بی سواد
تازه به دوران رسیده
پیرو خط امام خامنه ای
شب امتحان هست در کنج اتاق خود در میان کتابها جزوه هایم نشسته ام و عصبانیت خودم را بر سر دکمه های کیبرد میکوبم...
صدای اخبار مرا به خود میاورد...و باز جناب ظریف خندان وارد میشود...بیشتر بخند با دشمن درجه ی یک ما ... مهربان تر باش با دشمنانمان ... میدانی این روزها روزهای کربلای 5 هست ؟؟؟ میدانی در کربلای 5 در هر قدمی از شلمچه چند شهید افتادن رو زمین ؟؟؟نمیدانی ؟؟
باشد این حرفا تکراریست ...
ولی فرانسه رفتنت را دیگر نمیدانم چه معنایی دارد !!!
آن هم در روزی که همه ی مردم دنیا به خاطر بی حرمتی به پیامبر عزیزمون
راهپیمایی کردن معترض بودن!!!
آن همه خوش و بش کردن با وزیر امور خارجه فرانسه ای که
این روزها خون همه ی مسلمون های دنیا را به جوش آورده واقعا نوبره ...!!
خجالت بکشید!!بسه دیگه ..!!
کجایی احمدرضا احدی رتبه یک کنکور ؟؟؟
بیا ببین داغ دل مارا ....همه ی حرف های امام ماند روی زمین !!!
جناب ظریف امام فرمود :