چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

بس که آن لبخند سحر دلفریبی ساخته است
آدمی مثل من از دنیا به سیبی ساخته است
.
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
عشق از آدم چه موجود غریبی ساخته است

"به یاد شهید محسن حاج رضایی"


در اینستاگرام همراه شما هستم:kaniz.madar

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳۴ مطلب با موضوع «حضرت مادر» ثبت شده است

زن مردانگیش که بالا میزند،دنیا زیر و رو میشود میان دستان ظریفش..
تهدید نکن آقای مرد !!
خاک زنِ مسلمان را ،شخم زدن کار تو نیست...
زنان این سرزمین بذر غیرت را در وجب به وجب آن کاشته اند...
زنان این سرزمین نان شبشان را لقمه رزمنده هاشان کردن ...
تهدید نکنید ...!!
بترسید از این خاک،بترسید از این دین ،بترسید از غیرت زنان های پشت خاکریز .... .

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

اکلیل‌ها و نگین‌ها پیش‌تر ها جایشان فقط پشت پلک‌ها و لباس‌های شب و جواهرات آویزان به گوش و گردن بود.

چشمک می‌زدند که :"نگاهم کن". آن‌ها که می‌خواستند بگویند "نگاهم نکن"‌ همه چیزهایی را که برق داشتند و چشمک می‌زدند می‌پوشاندند.
حتی برق نگاه ها ی شان را.

بلندترین صدای "نگاهم نکن" مال چادرها بود. آنها مشکی بودند. ساده و بلند.
همه برق‌ها و تمام قامت را می‌پوشاندند. تمام آن چیزی که حتی اندکی احتمال می‌رفت رد نگاه ناامنی را به دنبال خودش بکشد.... 🙁حالا فریاد "نگاهم نکن" چادرها دارد کم‌رنگ‌
می‌شود.

اکلیل‌ها و نگین‌ها از زور زیادی سرریز کرده‌اند. ریخته اند روی جوراب‌ها و آستین‌ها و روسری‌ها.
روی چادرهای رنگی و (چه کسی باورش می‌شد؟!) مشکی حتی.
قدیم‌ها یک چیزهایی با چادر "جور" نبود.
دیدن ناخن‌های لاک زده زن چادری،
مثل دیدن گوشت توی شله زرد بود. کسی باورش نمی‌شد چهره‌ای که چادر قابش گرفته، نقاشی شده‌باشد.

آن وقت‌ها چادری ها زور می‌زدند که چادری باشند.
زور می‌زدند که شیوه نگاه و راه رفتن‌شان با صدای چادرشان هماهنگ باشد.
اگر چادر می‌گفت "نگاهم نکن" نگاه و رفتار و کلام و قدم همه همراهی‌اش می‌کردند. .
حالا چادری‌ها زور می‌زنند شبیه چادری‌ها نباشند.
چادرها در کنار لاک و آرایش و بعضأ موهای به عمد بیرون آمده بلاتکلیف شده‌اند. دیگر خودشان هم نمی‌دانند حرف حساب‌شان چیست؟ 😐ما گیج شده ایم.
هم از نگاه های ناامن می ترسیم,
و هم از اینکه به چشم نیاییم.
هم از نگاه های خیره،حالمان بد می شود و هم از از اینکه امل مان بدانند.
می ترسیم اگر دیده نشویم, گم شویم.
محو و غایب شویم.
از گم شدن می ترسیم,
و لاجرم چگونه بودن مان را هم گم کرده ایم و تکلیفمان با خودمان و پوشش مان و نگاه های دور و برمان معلوم نیست. « مادرمان» می دانست قرار است شبانه تشییعش کنند, آنهم مخفیانه.
توی آن تاریکی شب غیراز خانواده اش و چندتا از اصحاب درجه یک رسول الله کسی قرار نبود دنبال جنازه راه برود.
اما ناراحت بود.همه اش می گفت: "وقتی از دنیا رفتم به رسم عرب جنازه ام را روی تخته حمل نکنید. حجم بدنم معلوم می شود." مادرمان تکلیفش با خودش و پوشش اش معلوم بود.
خوشا به حالش که می دانست کجا باید به چشم بیاید ؛
آن نگاه امنی را که ناظرش بود, گم نکرد
و لاجرم هیچوقت گم نشد.

میان اینهمه تلاش برای جلوه گری,
میان برق نگاه ها و نگین ها و اکلیل ها,
دغدغه های مادرمان دارد بین مان غایب می شود...
نگذاریم...
بیا من وتو نگذاریم

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

دل م❤️ن •••

بند همین💟 چــــادُر 💟مشکی شد بس •••

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

بیست ویکم تیر در تقویم های ما به اسم روز حجاب وعفاف ثبت شده.

نمیخوام مثل هزارتا بحث تکراری دیگه بیام بگم وای خدا وضع حجاب بد ، دیگه خسته شدیم ازاین بی بندباری ها و...چون هرچی گفتیم فایده ای نداشته. پس رو صحبتم با خانم های چادری...بی تعارف بگیم ،امربه معروف و تذکر لسانی که نمیکنیم انصافا بیایید عملی یه جوری رفتارمون باشه که اگه چهارتا خانم بد حجاب ،بی حجابم دور برمون بود بدتر دل زده نشن از حجاب،دین،اسلام.

خانم چادری عزیز!! من تو وقتی چادر داریم مسئولیم ولی کسی هم نگفته بهمون که دیگه از ما بهتر نیست تو این دنیا،اون خانمی که موهاش بیرون یا بدحجاب شاید فطرت خوبی داشته باشه ،شاید اخلاقش خیلی بهتر از من وتو چادری باشه. میتونیم باهاش دوست بشیم ،شیرینی چادرا کم کم با رفاقت با مهربونی بهش هدیه بدیم.

خیلی ازاین دخترایی که بیرون میبینیم که بد حجابن از روی لجبازی،از روی چشم روهم چشمی. باورکنید با اخلاق خوب با مهربونی میتونیم دعوتشون کنیم به داشتن حجاب برتر.

حرف زیاده ولی میدونم که وقتتون را میگیرم.

پی نوشت :منظور از خانم های چادری ،هر خانم چادری نیست!!!

خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

آرام نشسته اید کنار تخت همینطور مات مبهوط مانده اید ...

چند روز دست پنجه  نرم کردن با درد پهلو تمام شد وحالا ..

محبوبت آرام بر تخت خوابیده ...

آنقدر همه چیز سریع رخ می دهد که نشد حتی یک وداع کامل باهم داشته باشید

دیگر وعده دیدار شد بر آستانه در بهشت !!

همان جایی که اون اولین قدم را بر آن میگذارد ...

بدن نباید بیشتر از این روی زمین بماند

زمین دارد  با زبان بی زبانی به شما میفهماند که کمرش زیربار این پیکر آسمانی خم میشود!!

پیشنهاد داده که پیکر را در آسمان دفن کنید ...!!

میگویند زمین تاب نگه داشتن این تکه از بهشت را ندارد!!

اما چه باید کرد که تو ماموری تا این نور را در دل زمین به خاک بسپاری ...!!

 در گیر دار درد و دل غسل کفن هستی که ناگهان در باز می شود و حسن و حسین وارد میشوند!!

خودشان را می اندازند در بغل جسم بی جان مادر !!

دیگر نمیشود کاری کرد ...حسن را هم که جدا کنی ...!!
جدا کردن حسین به این راحتی ها امکان پذیر نیست ...!!

صدای هق هق گریه شان تا آسمان هفتم رفته !!

آسمان پاک بهم ریخته است ...

فرشته ای مامور می شود سراسیمه خود را به زمین برساند..

وشما را در جریان وضعیت آن بالا قرار دهد...

الان است که این گریه ها آسمان و زمین را مصداق بارز کفن فیکن کند ....

کاری از دست شما بر نمی آید این گریه ها را فقط مادر جواب گوست ...!!

پیش خودت می گویی ای کاش بودی تا حداقل بی تابی بچه ها آرام شود ...

بعد از شما من با بی تابی های شبانه چه کنم ؟؟

تشنگی نیمه شب حسین

بغض های غریبی حسن

درد دل های زینب ...

وقتش نبود انقدر زود بروید ...

ناگهان دو دست از کفن بر می آید و حسن حسین را در آغوش میگیرد !!

بچه ها اندکی آرام میشوند و میتوانید بعد از مدتی جدایشان کنید !!

شهادت بی بی حرم حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها

بر محضر حضرت صاحب الزمان (عج)

و همه شیعیان تسلیت باد

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

سلام مــــآدر

دوباره بوی فاطمیــــه ات پیچیده در شهر دیارم ...

دوباره میایم به روضه ات سر به زیر و با چشم گریان ...

دوباره میایم و آرام آرام زیر چادرم امانتی که

خودت بهم دادی گریه میکنم برای درد هایت

نگاهم کن مادر من همان کنیز درد به در توام ...

همانکه همیشه تو را قسم میدهد به شهدایتان

به آن فرزندان خوبت

.......

امسال فاطمیه با همه ی فاطمیه ها فرق میکند

چون

مهمان شهدام ...

شهدا دعوتم کردن ...

شهدا صدام کردن ...

شهدا نگاهم کردن ...

خیلی خیلی ممنونم از شهدا ...

دل نوشت :

ایام شهادت مادر سلام الله یه نفر اومد ومحبت کرد

و یه تلنگر حسابی بهم زد

نظرات پست قبل حاوی تلنگر اون فرد بزرگواری هست که باعث شد

بیشتر به خودم و کارام فکر کنم...!!

من سر تا پا گناهم من خاک کف پای نوکران کنیزان مادرم

من هیچی ادعایی ندارم ...

اگر پستی میزارم اینجا اینستا گرام یا گروه های دیگه

خدا خودش شاهد وگواه بر دل من هست...

و من عاجزانه از خدا تقاضا دارم ذره ای از من غافل نشه ...!!

که بیچاره میشم ...

....................................................

التماس دعا

حلالم کنید

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود

همه از هم میپرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تورا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر تورا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .

یکی ذوق میکند که تورا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که تورا فرش کرده ،‌

یکی ذوق میکند که تورابا طلا نوشته ،‌یکی به خود میبالد که تورا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... !

آیا واقعا خدا تورا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

 

قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تورا می خوانند و تورا می شنوند ،‌

آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .

اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ...

 

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،‌

خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تورا حفظ کرده اند ،‌

حفظ کنی ، تا این چنین تورا اسباب مسابقات هوش نکنند .

 

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

آنانکه وقتی تورا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است..

آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم

فاطمیه نوشت :

همه ی دشت گواهند که با بوی بهار
عطر یک خانه ی آتش زده احساس شدست...
صلی الله علیک یا امیرالمومنین(ع)
یا علی بن ابی طالب

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

میدانی...

بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی !

بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادتــــ نمیشوند !

بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بکرند و دستــ نـخورده !

دیده ای ؟!

 شنیده ای ؟!
بعضـــی ها بی نهایتـــ ــ ـند !
مـــــثل مـــــادر

مــــــثل روضه ی مادر ...

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

توابین
شک کردند
شایدم ترسیدند
از کربلا جاماندند...
توبه کردند
شدند توابین
** امـــــا **
توابین کربلایی نشدن

پی نوشت:
به زمانت شک کنی از کربلا جا مانده ای ...

دل نوشت:

بیا و دست از سرم برنـ ــدار!
بگــذار تا نفس دارم
سایه ات بر سَـ ــرم باشد
چادر زیبـــای مشــکی مَن

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

آقای حزب اللهی بیا بجنگ!
آقای منبری بیا بجنگ!
آقای مسئول بیا بجنگ!دیدی هرچی از دهنشون دراومد به دینت گفتن،
تو جواب نداشتی بدی؟
دیدی رفیقتو بردن؟
دیدی رفیقتو تیکه تیکه کردن؟
دیدی نابودش کردن؟
تو چیکار کردی برا اون؟ ...
.

.

.
ما چرا فاطمیه دور هم جمع میشیم؟!
اومدیم یاد بگیریم مبارزه کردن و از یک فرمانده 18 ساله!

**حاج احمد پناهیان**

گوش بدین حتما ...


  • کنیز حضرت مادر سلام الله