بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر
مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر
مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن
به لحظه لحظه ی پیش از شروع خاکستر
به آستانه ی برخورد ناگهان دو چشم
به لحظه های پس از صاعقه، پس از تندر
به شب نشینی شبنم، به جشنواره ی اشک
به میهمانی پرشور چشم و گونه ی تر
به نبض آبی تبدار در شبی بی تاب
به چشم روشن و بیدار خسته از بستر
من از تو بالی بالا بلند می خواهم
من از تو تنها بالی بلند و بالا پر
من از تو یال سمندی، سهند مانندی
بلند یالی از آشفتگی پریشان تر
دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد
مرا ببر به زمین و زمانه ای دیگر
انقدر آقام کریم که وقتی میخوام ازش حرف بزنم میمونم چی بگم
از کدوم محبتاش بگم ؟؟ از اونجاهایی بگم که دستمو همه رد کردن ولی
این آقا حاجتمو داد...از حرفای دلم که فقط خودش میدونه مادرش بگم ؟
از فاطمیه ها بگم ؟ از روضه ها ...اینکه از همون کوچیکی دستم گرفتی آوردی مجلس مادرت ؟؟
آقا بهتون میگن کریم اهل بیت ...یعنی بقیه اهل بیتم اگر گره ای به کارشون بخوره
میان سراغ شما ..دیگه وای به حال من وامثال من که شدیدا محتاج کرامت شماییم...
میگیم عشق کربلاییم ..میگیم فقط یه ارباب داریم اونم حسین ولی پسر ارشد مادر واقعا آقای ماست ...
هرسال مثل امشب دونه دونه حاجتمو میشمرم ...ولی امثال حرف دلم یه چیز فرق داره با بقیه سال ها ...کمکمون آقا ...
نگاه نکن به این روسیاه ...امشب فقط نگاه کن به اشکایی که با همه بدبختی روسیاهیم تو مجلس مادرت ریختم ...
نگاه کن به کرم خودت ...که اگه بخوای نگاه به من کنی بدجور دستم خالی روسیاهم ...
حرف دلم :
بچه های غزه
سحری موشک خوردند و
افطار موشک!
و من اینجا چنبره زده ام
پای "هفت سنگ"
روبروی کمدم ایستاده ام ...وقتی همه ی لباس هایم را پوشیدم ...
دلم شهادت میخواهد ...
مُردن را که همه بلدند
من دلم از این تابوت ها میخواهد
از همین ها که بوی عشق میدهد
از همین مراسم های باشکوه...
بالای دست های عاشقان ...
حرف دلم :
نیمه شعبان هم گذشت و دل آقا بیش از پیش خون شد غصه ام واسه آقای غریبم...
اما امان از شب نیمه شعبان
امان از همین خیابونای شهر کوچیک خودمون...
امان از بی غیرتی ...
ولش کن چی بگم وقتی قرار دل آقام بشکنه ...؟؟
ولی شب نیمه شعبان عجب شبی بود زیر آسمان چوبی مسجدآقامیرزا حسین..!!
مادر همش لطف میکنه دعوتم میکنه زیر خیمه ی خودش منم قدر ندارم همش گناه میکنم ...
همه ی مراسم احیا یه طرف اون مناجات شعبانیه اش یه طرف ...
مناجات شعبانیه ای که پل بین من و حاج محسن... همین!!
خون دل نوشت:
اماما!!بار امانت شما به دوش ما نسل جوان ِ جنگ نچشیده ی انقلاب ندیده است...!
قدر دان نعمت ولایتی که شما سر راهمان گذاشتید نیستیم اگر که نفهمیم چطور و به چه سختی دو نسل قبل ما، لای گلوله و خون در افشانی های شما را به گوش هم میرساندند.
و حالا ما با یک کلیک در خامنه ای دات آی آر، منت میگذاریم سر اهل عالم که ما اهل ِ ولایتیم و گوش به فرمان رهبر.....!!
اماما! اگر راه روحاللهی تو یعنی نشانی بهشت، به جهنم که بعضیها چراغ سبز به دشمن نشان میدهند....! خودت را عشق است، وصیتنامهات را و خلف صالحت را....!
دل نوشت :
خدایا خدایا باز دوباره رسیده ماه قشنگ شعبان
خدایا منکه یه عمر هرکاری میکنم میشه گناه میشه بدی ...یه عمر هرکجا نفسم گفت دنبالش راه افتادم
خدایا یه عمر دارم دل امام زمانم میکشنم ...هرهفته آقا پرونده پراز خطاهامو نگاه میکنه گریه اش میگیره ...
خدایا اگه ماه شعبان تموم بشه منا نبخشی چجوری مهمونت بشم تو رمضان ...با چه رویی بیام در خونت ...؟؟
خدایا به حق مولود های این ماهت ببخش منا...خدایا غلط کردم!!بزار پا حساب جوونی ...
به آقا بگو جوون ولی یه عمر هر وقت خواست اسم زهرا رابیاره میگه:"مـــــــادر"به حق حضرت زهرا ببخشش!!
خدایــــــــــــــا اصلا خودت بگو ....دلت میاد این ماه بیاد بنده هات نبخشی ...؟؟
امروز که میلاد اربابم میخوام یه چیزی ازش عیدی بگیرم ...فقط همین یه چیز...
ارباب با همه ی بدیم ولی بزار یه بار دیگه محرمت ببینم یبار دیگه برات گریه کنم ...!!
آی ارباب خوب میدونی که اصلا زندگی میکنیم به عشق روضه ات ...پس عیدی امروزم همین باشه ...
دستم کوتاه نکن از این روضه ها
بزار تا این نفس ازسینه ام میاد بیرون هیچ اسمی جز "حسیـــــن" رو لبام نباشه ...!!
اما با علمدار خیلی کار دارم ...خیلی قولا بهم داده ...خیلی حرفا بهش زدم ...!!
عیدی خیلی چیزا ازش میخوام ...!!
علمدار یادته چه روزای سختی داشتم ؟یادته قسمت دادم ؟یادته چقدر ...
علمدار دلم نشکن ...!!آقاقسمت بدم به اشکای سه ساله ...اونجایی که با آستینش رو میگرفت از کوفیا!!
بعضی وقت ها میشینیم فکرمیکنم ...
خوب که فکر میکنم ...میبینم چه ربط قشنگی دارن
اون تکه سنگ که بهم هدیه داده شد ...با حاج عباس...با اسم حاج عباس...بامجنون ...
همه چیز دست خودته علمدار ..دست خود خودت ای سردار بی دست حسین ...
خدایا نگو نمیبخشم ...ببخش به حق اون اشکای حاج محسن موقع خوندن مناجات شعبانیه ...
این ماه ماه من ...محسن ....مناجات شعبانیه هست ...پس خداجونالهی العفو
***میلاد فرخنده امام حسین علیه السلام و بردار بزرگوارشون آقا ابوالفضل عباس و فرزند عزیزشان آقا زین العابدین تبریک و تهنیت باد ***
دل نوشت:حــُر که باشی آقا آخَرِ دَست می خَرَدَت ... حَتی اَگرَ قَلبِ زِینَــبَش را شِکَستِه باشِی .. !