قدیما ... :: چــــادر خاکی

قدیما ...

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ب.ظ

قدیما شبا تو بالا پشت بوم میخوابیدن و ستاره ها رو می شمردن
ودلشون به وسعت یه آسمون بود.
این روزها چشم میندازیم به سقف محقر اطاقمون و
گرفتاریامون رو می شمریم!
قدیما یه تلویزیون سیاه و سفید داشتن و یه دنیای رنگی،

این روزا تلویزیونای رنگی و سه بعدی و یه دنیای خاکستری!

قدیما اگه نون و تخم مرغ تموم میشد راحت می پریدین و
زنگ همسایه رو هر ساعتی از شبانه روز می زدن و
کلی باهاش می خندیدن,
این روز ها اگه همزمان در واحد اونا باز شه بر میگردیم
تا که مجبور نشیم باهاش سلام علیک کنیم!
قدیما از هر فرصتی استفاده می کردیم که با دوستان و فامیل
ارتباط داشته باشیم چه با نامه چه کارت و چه حضوری.
این روزها با "اسمارت فونامون" هم ارتباط با هم نداریم!!!
قدیما خیلی چیزا کم بود و دلمون گنده بود، این روزها
خیلی چیزا هست ولی از دل، کوک خبری نیست!!!
قدیما تو قدیما موند...
کاشکی با پیشرفت امروز، حالمون پس نمی رفت....

خون دل نوشت:

فعلا که حضرتــــ آقا حفظ الله دستوری ندادن ...

اما دلمون خونٍ ...

فرقی نداره خبرها از ژنو باشه یا مسقط

۲ ۰
۹۳/۰۸/۲۳

کنیز حضرت مادر سلام الله

۲۴ آبان ۹۳ ، ۱۰:۴۸

محمدرضا عرفانی

سلام
قدیما یادمه وقتی محرم میخواست شروع بشه همه تدارک بساط روضه و عزاداری رو میدادند اما حالا.....
قدیما چی مردش چی زنش بیشتر خانمها محرم که می اومد خودشونو بیشتر عزادار نشون میدادن نه مثه حالا که براشون ایام عزای اهل بیت و شادی خودشون فرقی نمی کنه تازه انگار ایام فرحشونه ......
قدیما مشکی پوشا بیشتر تو دید بودن هر کی نگاشون میکرد کیف میکرد اما حالا اگه مشکی تنت باشه میگن اینقده نپوشین کراهت داره نمی دونم بقیه ی مکروهات رو گذاشتن کنار که به پوشیدن لباس عزا که از شعایر حسینی است گیر میدن ...
و قدیما .....وقدیما...... و قدیما......
یاد روایتی ازاهل بیت افتادم که فرمودند در ایام محرم همه موجدات ازجمادات ،نباتات،انسانها ملایکه اجنه و هر چی فکرش رو بکنی برای سیدالشهداء گریه میکنند جالب اینجاست که فرمودن ساکت ترین و خاموش ترین موجودات انسانها هستند واقعا شرمنده اربابمونیم اربابی که فرمود من کشته اشکم مصیبت من بر هیچ مومنی گفته نمیشود مگر اینکه گریه میکنند

۲۴ آبان ۹۳ ، ۱۲:۴۵

این روزا وقتی جامعه رو می بینم دلم خیلی برای حجه بن الحسن(عج) می سوزه چقدر آقام بین شیعه ها غریب شده من خودم فقط یه بار رفتم زیارت اربابم سیدالشهداء .دلم بدجوری لک زده براش آرزومه یه بار دیگه برم دوباره مقابل ضریحش بایستم دستامو به شبکه های ضریحش ببندم و خیره خیره نگاش کنم و بگم حسین جان کسی که تو رو داره چی نداره و کسی که تو رو نداره چی داره؟ خدارو صدهزار بار شکر میکنم که همسایه ی خونه ی پسرت شدم فرقی که نمی کنه ((کلهم نور واحد)) اما کربلا رو امام رضا(ع) باید امضاء کنه اما هر زمانی دلم این جوری میگیره مستند انتقال ضریح مطهرش با نوای جانسوز ملا باسم رو می بینم یه قدری آروم میشم حتما ببینید....ولی از همه اینها که بگذریم کربلا به واسطه وجود امام کربلا شد و ان شاءالله آقامون که بیاد قبلمون کربلا میشه(روایت) اونجا آقامون باید روضه بخونه و اگر بودیم برا غمهای عمه جانش زار بزنیم ضجه بزنیم که کلام معصومه(( نوحو علی الحسین مثل مادر فرزند از دست داده ) ختم کلام دو بیت روضه اربابم از زبان حضرت عقیله(س) که قطره ای اشک جاری شود ان شاء الله:
حسین جان:
از روی نیزه سایه ات افتاده بر سرم ممنونم ای حسین که در فکر خواهری
قاتلت طعنه به من میزند و میگوید دختر حیدری و بی سر و سامان شده ای
و صلی الله علی الباکین علی الحسین(ع)
حسین من:

۲۴ آبان ۹۳ ، ۱۳:۱۳

نه منظورم قبله بود بله قبله امام عصر که تشریف بیارن قبله به کربلا تغییر میکنه قلبمون که شش دنگش بنام آقامون هست .
جریانی رو پریشب پای منبر شنیدم برای یه بار هم شده بخونین:
از طلبه هایی که درایام محرم برای تبلیغ به کشور سوئیس رفته بود تعریف میکرد:
من در زوریخ سوئیس در مسجدی بعد از منبر که روضه می خوندم میشنیدم یه خانمی خیلی گریه میکنه و گریه هاش با فریاد بلنده شبهای اول با خودم گفتم شاید بنده خدا مشکلی داره دردی داره گرفتاره این طوری ناله می زنه دوسه شب گذشت دیدیم وضع به همین منوال بود به اطرافیان گفتم نکنه این خانم مشکل دیگه داره میشه باهاش صحبتی کنیم شاید بتونیم کاری براش انجام بدیم بعد ایشون رو آورده بودن پیش من سوال کردم علت این گریه و ناله ی شما چیه میدونیم برای روضه ی سیدالشهداء ناله میزنی خوشا بحالتون ایشان اینطوری جواب دادن آره برای آقام گریه میکنم که اینقده این آقا نظر لطف داره و نشناختنش و اینجوری کشتنش بعد خودش شروع کرد به تعریف ماجرایی که شنیدنش خالی از لطف نیست: گفت که من 15 ساله که از ایران اومدم اینجا و بعد از اینکه از ایران اومدم حجابم و وضعیت ظاهریم رو مثل مردم اینجا کردم و 15 سال به همین نحو زندگی کردم از ایران برام خبر می آوردن که پدرت خیلی از این وضعیت تو ناراحته و دائما بعد از نمازاش برات دعا میکنه که چرا دخترم اینطوری شده خدایا خودت کمکش کن و تو این مدت چند باری همین پیامو برام فرستاد که بیا برگرد یا وضعیتت رو درست کن تا اینکه قبل از محرم یه شب خوابیده بودم درخواب دیدم توی یه سالن بزرگی هستم که آدمای زیادی اونجا بودن منم با همون وضعیت بی حجاب اونجا ایستاده بودم یه وقت در سالن رو باز کردن و یک نفری اومد با صدای بلند گفت ارباب دو عالم سیدالشهداء (ع) می خوان تشریف بیارن من یک آن بخودم آمدم که اگه الان بیان منو با این وضعیت ببینن چه خاکی تو سرم بریزم به من چی میگن که دیدم آقا از جلو یکی یکی اونا رد شدن و قبل از این که به من برسن من دوتا دستامو گذاشتم روی سرم که حداقل موهامو از آقا بپوشونم تا رسیدن من سرم و پایین انداختم سلام کردم جواب دادنو یه جمله گفتن که خیلی عجیبه: آقا به من فرمودن مگه ما چکار کردیم که روتو از ما برگردوندی این جمله انقلاب عجیبی در من ایجاد کرد و تاسف خوردم که چرا اینقده دیر پیداش کردم پیداش نکردم اون همیشه حاضره من خودمو گم کرده بودم بعد آقا فرمودن اگه می خوای خدا ازت راضی باشه بیا تو روضه ی ما برای ما گریه کن لذا هر شب میام تو روضه برای آقام زار میزنم. حالا اگه دلت تکونی خورد آقا رو بجان نازدانش قسم بده از اون نگاههایی که به زهیر کرد به من و شما هم بیاندازه . یا اباعبدالله :(( یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوز عظیما))

۲۴ آبان ۹۳ ، ۱۳:۳۹

ان شاء الله در مسیر سرخ سیدالشهداء صلوات الله علیه و زیر علم صاحب الزمان(عج) پیروز و موفق و ثابت قدم بمانید و آسمان دلتان همواره ابری وچشمانتان برای روضه های آل الله علیهم السلام همیشه ببارد که فرمودند بهترین عمل خیر نیکی رساندن به فاطمه (س) و فرزندان ایشان است و این نیکی رساندن جز این نیست که گریه گریه گریه بر ایشان )) ...
در مطالبتون از روایات معصومین مخصوصا محبت مردم به ذوات مقدس معصومین زیاد استفاده کنید خود این روایات نور دارد هم نوشتنش و هم خواندن و نشرش .وشما و هر که این نوشته رامی بیند مرانیز از دعای خیرتان محروم نفرمائید دعا کنید زیارت کربلا بارها و بارها با معرفت قسمت و روزی شیعیانش من جمله حقیرگردد شما دلتان پاک است و سیمتان وصل .
محمدرضا عرفانی مشهدالرضا(ع) .................یا علی

چــــادر خاکی

چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

ولایت

حضرت آقا

حرف شهدا

بصیرت

سیاسی

حضرت ارباب

کربلا

روضه

حرف دلم

برای محسنم

درد ودل

حضرت مادر

حجاب

مادرانه

شعر آیینی

خــدا

اهل بیت

قدیما ...

نظرات (۵)

ارسال نظر