چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

بس که آن لبخند سحر دلفریبی ساخته است
آدمی مثل من از دنیا به سیبی ساخته است
.
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
عشق از آدم چه موجود غریبی ساخته است

"به یاد شهید محسن حاج رضایی"


در اینستاگرام همراه شما هستم:kaniz.madar

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

مــــــادر شهیدان

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۵۲ ب.ظ

بعدِ زهرا با امیرالمومنین همسر شدی
کودکان را با نوازش، مادری دیگر شدی
با علی همسفره بودن یک مقام ساده نیست

برکت از نامش گرفتی، خادم الحیدر شدی!
داشت دستانِ خدا باب الحوائج می کشید
سمت آغوش تو آمد، ماه را لنگر شدی
حضرت هاجر اگر زمزم به نامش پا گرفت
رو به دریای ابالفضلت، پُر از هاجر شدی
کرده ای از جان و دل عباس را وقف حسین
مادری کردی برایش؛ بهترین مادرشدی
 
 
**وفات حضرت ام البنین بر همه ی محبان اهل بیت تسلیت باد**
 
این پست تقدیم به مادر نمونه و والا مقام شهیدان مهدی محسن و علی حاج رضایی که با تقدیم سه فرزند خود در راه ولایت نشان داد این انقلاب برای به ثمر رسیدن ام البنین های بسیاری دارد...
**برای شادی روحش صلوات**
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
دل نوشت:
ای علمدار لکنت زبان گرفته ام از رقص پرچمت یک کربلا مرا بطلب جان مادرت...
 
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

ام البنین

حاج محسن

علمدار

نظرات  (۹)

لیست هدیه برای روز مادر و روز زن

amooze.blog.ir
پاسخ:
موفق باشید
  • هیئت یاد یاران
  • سلام علیکم
    هدیه ای ناقابل به ام الشهدا : اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    پاسخ:
    سلام.
    اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    سلام.
    اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    پاسخ:
    علیک سلام
    اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
    دعا یادت نره برا اون بنده بدبدای خدا ...

    سلام
    روایت کوتاه و خواندنی محسن مومنی از سفر به سوریه

    منتظر قدوم سبزتان
    پاسخ:
    سلام.
    حتما سر میزنم
    التماس دعا
    سلام با افتخار لینک شدید
    پاسخ:
    سلام.
    متشکرم
  • .:سرباز سایبری:.
  • سلام همسنگر بزرگوار.
    با پست" عرصه جنگ نرم «بصیرتی عمارگونه» و «استقامتی مالک اشتروار» می‌طلبد" بروزیم.
    خوشحال میشیم تشریف بیارید!
    http://sayberibase.blog.ir/post/39
    پاسخ:
    سلام.
    حتما سر میزنم
    سلام.
    با "فراق کربلا سوزانده جانم را" به روزیم...
    چند خط دلنوشته و یه شعر کوتاهه

    منتظر حضور شما و نظرات زیباتون در مورد این مطلب هستم...

    التماس دعای فراوان

    یا علی مدد
    پاسخ:
    سلام.
    حما سر میزنم.
    محتاج دعاییم
    سلام
    تازه فهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند …!
    چون این دنیا ارزش برگشتن ندارد … !
    یاعلی!
    پاسخ:
    سلام
    التماس دعا...
  • علی اکبر مجنون الحسین جان
  • بسم الله الرحمن الرحیم

    السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

    ارواحناله لک الفدا

    باسلام وادب محضر همه ی بزرگواران؛خواهران گرامی و برادران عزیزم

    این شعر را از سوی حسینیه ی ققنوس کربلا

    به مناسبت میلاد مادرجان عالمین؛فرمانروای کائنات هستی،حضرت فاطمه زهرا ارواحناله لک الفدا هدیه به شما خوبان می نمایم.

    امیداست که شما با نشر این شعر استثنائی و زیبا؛باعث خیرات و برکات عالی برای خود وخانواده ی خود و همه عالم شوید.انشاالله

    التماس دعای عهدوفرج مولایمان اباصالح المهدی جان

    را از هم بخواهیم و فراموش نکنیم


    خواب بودم، خواب دیدم مرده ام
    بی نهایت خسته و افسرده ام

    تا میان گور رفتم دل گرفت
    قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

    روی من خروارها از خاک بود
    وای، قبر من چه وحشتناک بود!

    بالش زیر سرم از سنگ بود
    غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود

    هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
    سوره ی حمدی برایم خواند و رفت

    خسته بودم هیچ کس یارم نشد
    زان میان یک تن خریدارم نشد

    نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
    ترس بود و وحشت و دلواپسی

    ناله می کردم ولیکن بی جواب
    تشنه بودم، در پی یک جرعه آب

    آمدند از راه نزدم دو ملک
    تیره شد در پیش چشمانم فلک

    یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
    دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟

    گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود
    لرزه بر اندام من افتاده بود!

    هر چه کردم سعی تا گویم جواب
    سدّ نطقم شد هراس و اضطراب

    از سکوتم آن دو گشته خشمگین
    رفت بالا گرزهای آتشین

    قبر من پر گشته بود از نار و دود
    بار دیگر با غضب پرسش نمود:

    ای گنه کار سیه دل، بسته پر
    نام اربابان خود یک یک ببر

    گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
    گوش گویا نامشان نشنیده بود

    نامهای خوبشان از یاد رفت
    وای، سعی و زحمتم بر باد رفت

    چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
    بار دیگر بر سرم فریاد کرد:

    در میان عمر خود کن جستجو
    کارهای نیک و زشتت را بگو

    هر چه می کردم به اعمالم نگاه
    کوله بارم بود مملو از گناه

    کارهای زشت من بسیار بود
    بر زبان آوردنش دشوار بود

    چاره ای جز لب فرو بستن نبود
    گرز آتش بر سرم آمد فرود

    عمق جانم از حرارت آب شد
    روحم از فرط الم بی تاب شد

    چون ملائک نا امید از من شدند
    حرف آخر را چنین با من زدند:

    عمر خود را ای جوان کردی تباه
    نامه اعمال تو باشد سیاه

    ما که ماموران حق داوریم
    پس تو را سوی جهنم می بریم

    دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
    دست و پایم بسته در زنجیر بود

    نا امید از هرکجا و دل فکار
    می کشیدندم به خِفّت سوی نار

    ناگهان الطاف حق آغاز شد
    از جنان درهای رحمت باز شد

    مردی آمد از تبار آسمان
    دیگران چون نجم و او چون کهکشان

    صورتش خورشید بود و غرق نور
    جام چشمانش پر از خمر طهور

    لب که نه، سرچشمه ی آب حیات
    بین دستش کائنات و ممکنات

    چشمهایش زندگانی می سرود
    درد را از قلب انسان می زدود

    بر سر خود شال سبزی بسته بود
    بر دلم مهرش عجب بنشسته بود

    کِی به زیبائی او گل می رسید
    پیش او یوسف خجالت می کشید

    دو ملک سر را به زیر انداختند
    بال خود را فرش راهش ساختند

    غرق حیرت داشتند این زمزمه
    آمده اینجا حسین فاطمه؟!

    صاحب روز قیامت آمده
    گوئیا بهر شفاعت آمده

    سوی من آمد مرا شرمنده کرد
    مهربانانه به رویم خنده کرد

    گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)
    من کجا و دیدن روی حسین (ع)

    گفت: آزادش کنید این بنده را
    خانه آبادش کنید این بنده را

    اینکه این جا این چنین تنها شده
    کام او با تربت من وا شده

    مادرش او را به عشقم زاده است
    گریه کرده بعد شیرش داده است

    خویش را در سوز عشقم آب کرد
    عکس من را بر دل خود قاب کرد

    بارها بر من محبت کرده است
    سینه اش را وقف هیئت کرده است

    سینه چاک آل زهرا بوده است
    چای ریز مجلس ما بوده است

    اسم من راز و نیازش بوده است
    تربتم مهر نمازش بوده است

    پرچم من را به دوشش می کشید
    پا برهنه در عزایم می دوید

    بهر عباسم به تن کرده کفن
    روز تاسوعا شده سقای من

    اقتدا بر خواهرم زینب نمود
    گاه میشد صورتش بهرم کبود

    تا به دنیا بود از من دم زده
    او غذای روضه ام را هم زده

    قلب او از حب ما لبریز بود
    پیش چشمش غیر ما ناچیز بود

    با ادب در مجلس ما می نشست
    قلب او با روضه ی من می شکست

    حرمت ما را به دنیا پاس داشت
    ارتباطی تنگ با عباس داشت

    اشک او با نام من می شد روان
    گریه در روضه نمی دادش امان

    بارها لعن امیه کرده است
    خویش را نذر رقیه کرده است

    گریه کرده چون برای اکبرم
    با خود او را نزد زهرا (س) می برم

    هرچه باشد او برایم بنده است
    او بسوزد، صاحبش شرمنده است

    در مرامم نیست او تنها شود
    باعث خوشحالی اعدا شود

    کشته اشکم، شفیع امتم
    شیعیان را مُنجِیَم از درد و غم

    گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
    قلب او بوی محبت میدهد

    سختی جان کندن و هول جواب
    بس بود بهرش به عنوان عقاب

    در قیامت عطر و بویش می دهم
    پیش مردم آبرویش می دهم

    آری آری، هرکه پا بست من است
    نامه ی اعمال او دست من است

    ناگهان بیدار گردیدم زخواب
    از خجالت گشته بودم خیس آب

    دارم اربابی به این خوبی ولی
    می کنم در طاعت او تنبلی؟!

    من که قلبم جایگاه عشق اوست
    پس چرا با معصیت گردیده دوست؟

    من که گِریَم بهر او شام و پگاه
    پس به نامحرم چرا کردم نگاه؟

    من که گوشم روضه ی او را شنید
    پس چرا شد طالب ساز پلید؟

    چشم و گوش و دست و پا و قلب و دل
    جملگی از روی مولایم خجل

    شیعه بودن کی شود با ادعا؟
    ادعا بس کن اگر مردی بیا

    پا بنه در وادی عشق و جنون
    حبّ دنیا را ز قلبت کن برون

    حبّ دنیا معصیت افزون کند
    معصیت قلب ولیّ را خون کند

    باش در شادی و غم عبد خدا
    کن حسابت را ز بی دینان جدا

    قلب مولا را مرنجان ای جوان
    تا شوی محبوب رب مهربان

    سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند
    غافل از واقعه ی روز حسابت نکند

    ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی (ع)
    آن چنان باش که ارباب جوابت نکند



    شاعر عزیزاین شعر؛برادر بزرگوارامان

    سید امیرحسین حسینی است.

    همگی برایش از خداوند جلیل توفیقات

    عظیم مسئلت می نمائیم.

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    پاسخ:
    سلام.
    ممنونم از حضورتون.
    اللهم صلی علی محمد وآل مجمد وعجل فرجهم
    التماس دعا.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی