آقامحسن...
گر غریبی پرسد از حالم که ای " محسن " چه هست ؟ / فاش می سازم حقایق کین چنین راهی بِه است ! / "محسنِ" افسرده است این بنده ی بیچیز و کس / مفلش و غمدیده و افتاده اندر خار و خَس / روز خود را او به غفلت شب کند / بطن خود را او ز شهوت لب کند / جمله ی شب را به بستر از حبیب حود به دور / قلب او اینگونه بی عشقست و نور / ذکر و فکر او همه وهم و خیال / شد تلف عمرش به دنیا و ریال / هی همی با خود کند وعد و وعید / که بیاید روزگاری من شوم پاک و شهید. . .
نیستی آقا محسن بینی بعد رفتنت چی به سرمون اومده.نیستی ببینی خون دل خوردنمونا.اینجا دیگر کسی کاری با شهدا نداره.ماهم اگر بخوایم کمی با شهدا درد دل کنیم زیر باد تمسخر له میشویم.که شما را چه به شهدایی که اصلا ندیدین الان علم پیشرفت کرده باید برید سراغ فلان مد فلان بازیگر. مرا مسخره میکنن وقتی تصویر زمینه موبایلم عکس شماست. . .
آقامحسن! دلم گرفته از این مردمی که غرق دنیاهستن.ازاین ویترین های رنگارنگ.ازاین نگاه های سردوپرازتمسخر. دلم یک دل سیر روضه مسجد آقامیرزا حسین میخواهد.دلم گرفته آقا اگر نیایی کم کم خفه میشوم ازدست این بغض های درگلو. دلم آتیش میگیرد وقتی مهمانی وارد اتاقم میشودبا گیجی اتاقم را برانداز میکند بعد هم با لبخندکج روی صورتش میگه:فکرنمیکنی اتاقت زیادی مردونه ودلگیر با این همه عکس شهید ومن هم باید با سکوت جوابش را بدم چرا که احترام مهمان واجب است. . .
شادی روح امام و شهدا صلوات