چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

بس که آن لبخند سحر دلفریبی ساخته است
آدمی مثل من از دنیا به سیبی ساخته است
.
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
عشق از آدم چه موجود غریبی ساخته است

"به یاد شهید محسن حاج رضایی"


در اینستاگرام همراه شما هستم:kaniz.madar

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۶ مطلب با موضوع «شعر آیینی» ثبت شده است





تا که خون در رگ است و جان به تنم
به عزیزت قسم که سینه زنم
آنکه از گاهواره تا مردن
دیده اش از غمت تر است منم
شیر مادر نخورده، بابایم
تربتت را گذاشته در دهنم
عاقبت بین روضه می میرم
جامه نوکری شود کفنم
یا کریم کریم می باشم
من حسینی ز دولت حسنم
در جوانی ز ماتمت پیرم
گر بگویی بمیر، می میرم
من که اینگونه در هیاهویم
تا نفس هست از تو می گویم
جان زهرا همیشه وقت نماز
مهری از تربت تو می جویم
کنج هیئت دل کدر شده را
زود با اشک و آه می شویم
عطر سیب حضور سرخت را
دائما بین روضه می بویم
روضه خوان قتلگاه رفته و من
زائر ناله های بانویم
مادرت بود بیقرارم کرد
در این خانه ماندگارم کرد
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

به حال من دو سه روزی فقط امان بدهید

به این جنازه بی جان دوباره جان بدهید

اگر بناست بیایم که راضی ام، اما

اگر بناست نیایم به "دیگران" بدهید

اگر بناست نیایم نمی شود یک بار

میان خواب حرم را به من نشان بدهید؟

اگر بناست نیایم به این دل زخمی

برای صبر فقط ذره ای توان بدهید

برای اذن زیارت فقط همین کافیست

که باز از افق کربلا اذان بدهید

برای آنکه دوباره مسیر گم نشود

فقط به پرچم سرخ حرم تکان بدهید

حرم که قسمت ما نیست لااقل آقا

برای درک محرم به ما امان بدهید...

 

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

شکر خدا که بال و پری داده ای مرا نام و نشان معتبری داده ای مرا

من یک گدای بی سر و پا بودم و شما یک آبروی مختصری داده ای مرا

اصلا گدا خجالتی اش هیچ خوب نیست شکر خدا شما جگری داده ای مرا

نان و نوای من همه از روضه شماست از عشق ، قلب شعله وری داده ای مرا

امسال هم که هیئت تان پا گرفته است شکر خدا که چشم تری داده ای مرا

من آمدم که گریه کن غربت ات شوم در گوش جان من خبری داده ای مرا

ای روی نیزه رفته به جان خودت قسم در روضه مژده سفری داده ای مرا

ذاکر گریز زد به لب چوب خورده ات شکر خدا که گوش کری داده ای مرا

من طاقتم کجاست که گودال می بری؟ اصلا خدا ، عجب جگری داده ای مرا

  • کنیز حضرت مادر سلام الله
وقتی شبیه فاطمه لبخند می زنی
بر چینی شکسته ی دل، بند می زنی
من غرق خوابم و؛ تو برای ظهور خویش
هر صبح جمعه ، رو به خداوند می زنی
کی پرچم مقدس دارالخلافه را
بر قله ی رفیع دماوند می زنی!؟
در دولت کریم شما حرف فقر نیست
آقا تو حرف های خوشایند می زنی
بعد از زیارت نجف و طوس و کربلا
حتماً سری به فکه و اروند می زنی
با اشک دیده آب به قبر مطهر ِ
آنان که کشتگان فراقند می زنی





دل نوشت
:چقــــدر دلـــــم " تـــمام شـــدن " مــی خــواهــد ...تــمام شـــدن " روزهـــای بــی تــو " ... 

*أللّهــــــمَّ عَجِّــــل لِــوَلیِّکَــــــ الفَـــــرَج *
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

گاهی که با نیاز دلم ناز می کنی
داری مرا دقیق برانداز می کنی


یعنی نگاه می کنی اول کجایم و

بعداً مرا به سمت خود آغاز می کنی

دارم دوباره شاعرتان می شوم مرا

داری دوباره قافیه پرداز می کنی

تازه شدم شبیه پسر بچّه ای که تو

پیش ضریح می بریَش ناز می کنی

حس می کنم که وقت دعا لطف خویش را

از لابلای جمعیت ابراز می کنی

گاهی برای تو همه تن سوز می شوم

تو در عوض همیشه مرا ساز می کنی

از خوبی شماست که خوب کم مرا

تو در حساب خویش پس انداز می کنی

گاهی کنار پنجره ات بسته می شوم

گاهی میایی و گره را باز می کنی

بر پرده، زنده کردن شیرت عجیب نیست

هرشب مسیح معجزه! اعجاز می کنی

اینبار هم شبیه خودم نه شبیه تو

دل می دهم به پنجره های ضریح تو

آهو که نه کبوترتان نه که آدمیم

تا با توایم پس همه ی عمر با همیم

فرقی نمی کند که چه هستیم یا که ایم

ما هرچه هست شیعه گیت را مصممیم

گاهی برای منبرتان مثل دعبلیم

گاهی برای نخل ولای تو میثمیم

لرزان نمی شویم به بادی که می وزد

به ریشه های حبّ تو وصلیم ، محکمیم

حاتم کجا و سفره ی احسانتان کجا

ما جیره خوار سفره ی ارباب حاتمیم

ما زنده با توایم و دم از تو گرفته ایم

پس ما برای کشته شدن هم مقدمیم

مدیون آن کسیم که ما را به تو سپرد

عمریست زیر سایه ی تو زیر پرچمیم

ما را زیاد و کم ننوشتند، واحدیم

گاهی اگر زیاد و زمانی اگر کمیم

کم گریه می کنیم و لیکن موثریم

یعنی شبیه بارش بارانِ نم نمیم

یابن الشّبیب خواندنمان را که دیده ای

دیدی که در عزای شهید محرمیم

این ویژ گی ّ روضه ی جد غریب توست

که ما هنوز با غم تو غرق ماتمیم

اینبار هم دلی که شکسته است را بخر

لطفی کن و دوباره مرا کربلا ببر


دلتنگی عجیبی در من غوغا می کند مولا میشود به پابوست آیم؟؟؟
دلخوش به همین یک سلام از دورهستم...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا یا غریب الغربا


...التماس دعا...

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

باید اینجا حرم درست کنند
چهار تا مثل هم درست کنند

با امام حسن سزاوار است
چند باب الکرم درست کنند

با طلا دور مرقد سجاد
بیتی از محتشم درست کنند

به تولای باقر و صادق
صحن دارالقلم درست کنند

نزد ام البنین نمادی از
مشک و دست و علم درست کنند

"دودمه" نه در این مکان باید
شاعران "چاردم" درست کنند

با کریمان "کریم خانی"ها
قطعه ی "آمدم" درست کنند

دور گنبد چهار گلدسته
ولی از داغ خم درست کنند

کاش هر چیز را نمی سازند
کوچه را دست کم درست کنند

کوجه را در ادامه ی طرح ِ
از حرم تا حرم درست کنند...

  • کنیز حضرت مادر سلام الله