واژه در واژه از دل میدان
غزلی را سپید آوردند
باز هم از مدافعان حرم
یک جوان شهید آوردند
یک جوان با هزار شور و شعور
روز آخر ولی «زهیر» شده
زیر تابوت، مادرش میگفت:
پسرم عاقبت به خیر شده…
مثل ابر بهار میبارید
غربت ماه در دل شب را
پسر با تعصبم میگفت :
نکند قبر عمه زینب را…
عاقبت طاقتش تمام شد و
دل به دریا زد و فدایی شد
پسر کربلا نرفتهی من
سوریه رفت و کربلایی شد
شهید والا مقام محمد براتی