چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

به عشق چادر خاکی مادر پهلو شکسته ام ....

چــــادر خاکی

بس که آن لبخند سحر دلفریبی ساخته است
آدمی مثل من از دنیا به سیبی ساخته است
.
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
عشق از آدم چه موجود غریبی ساخته است

"به یاد شهید محسن حاج رضایی"


در اینستاگرام همراه شما هستم:kaniz.madar

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاج محسن» ثبت شده است

 
من به تمام غروب هایی فکر می کنم که در شب شهادتت بر خاکت پا گذاشتم
بر خاکی که لحظه ای بوییدنش حسرت ثانیه هایم شده
من می سوزم...
و به قول خودت سوختن هم قشنگ است
من در تب تو می سوزم
در تب جاماندن می سوزم
من از غروب های این شهر خسته ام
از آدم های بی محبت و سرد این شهر خسته ام
از غبار این شهر نفسم می گیرد
من فقط ذره ای هوا می خواستم...
ذره ای هوا در خاک تو...
دراین شهر دیگر بوی شهدا نمیاید
غریبیم حاج محسن بدجور غریب ...
کاش توو رفقات یه فکری به حالمون میکردین
کــــــاش ...
پنجشنبه به پنجشنبه باکلی بغض میام پیشت
میگم به دادم برس ...
ولی باز شنبه میشه من میمونم مردم این شهر...گناهامون ...
میسوزم حاج محسن منا ببر
یه جایی که نبینم این دخترکان بی حیا چه برسر این شهر آوردن ...
نبینم که چگونه رو خون شما وایسادن ...
.
.
.
                         خون دل نوشت:                                   
 خیلی خوب شد ما معنای بزدل و شجاع رو توسط روحانی فهمیدیم!
الحمدلله فهمدیدیم شجاع کسی است که میگوید آمریکا با یک بمب سیستم دفاعی مارو ازبین میبره و باید برای این شجاع تور نظامی گذاشت.
فهمیدیم شجاع کسی است که از اون موقعی که اومده آمریکا و اوباما و ... مارو تهدید و تحقیر میکنن ولی صداش در نمیاد.
فهمیدیم شجاع کسی است که شرمن ایرانیارو فریبکار و... مینامه ولی صداش در نمیاد.
فهمیدیم شجاع کسی است که در یک مذاکره شجاعانه در ژنو، فردو و نطنز رو نیمه تعطیل بلکه تعطیل کرد و شجاعانه امتیاز های فراوان رو به طرف های غربی داد.
فهمیدیم شجاع کسی است که از روی شجاعتش در روز قدس نیامد سخنرانی کند تا مبادا مذاکراتش بهم بریزد...
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

هنوزم گناهکارها رو میخره ...

هنوزم وقتی از همه جا درموندم میرم حرمش...

هنوزم با همه ی بدی هام گفته بیا حرمم...

هیچی ندارم که برات بیارم جز یه دل شکسته ...

دلی که خسته شده دیگه...

دلی دیگه تاب نداره ...

از بچگی با عشق خودت بزرگ شدیم

سایه ات همیشه رو سر ماها بوده

آقا مهربونیت زبان زد یه دنیاست

من خودم میدونم خیلی بدم ولی به مهربونی شما ایمان دارم

اگه این هــــــمه راه بیام دست خالی برگردم نمیگن چه آقایی داشت؟؟

یا امام رضا با هیچی دارم میام مشهدت با دست خالی

با کوله باری از گناه با دلی شکسته وخسته ...

خودت بخر این دلا ...خودت خوب کن حال این دلا ...

اگه به من رحم نمیکنی لااقل به این سیل ملتمیس دعایی

 که فکرکردن من آبرو دارم رحم کن دست رد به سینه ام نزن

انشالله تا ساعاتی دیگر هم نوا با محسن عزیزم سلام میدهم به امام غریبم

صلی الله علیک یا ابالحسن یا علی بن موسی الرضا

در مشهد الرضا نائب الزیاره همه شما دوستان و عزیزان خواهم بود.حلالم کنید.

 

خون دل نوشت:

نگو ای کاش کربلا بودمکه امروز کربلا مافلسطین استبسم الله ...

***وعده همه ی ما جمعه در راهپیمایی روز قدس***

  • کنیز حضرت مادر سلام الله
 
بعد از چندین سال نوشتن نوشته هایم کنار جزوه وکتاب درسی کاغذ باطله...
بلاخره ترجیح دادم وبلاگی برای خودم درست کنم ...
تا درد ودل خودم بتونم یه جا جمع جو کنم ...
روزای خوب و به یادموندنی همراه با وبلاگم داشتم ...همینطور روزای سخت ...
وبلاگم بی نهایت دوست دارم ...
و اول دلیلش اینه که بوی حاج محسن شهیدخودم را میده ...
 از همین جا میخوام از همه ی کسانی که با سر زدن به وبلاگم و نظر گذاشتنشون باعث دلگرمی من شدن
تشکر کنم بسیار ممنونم ازشون ...
و از یه عزیزی دیگه ام که خیـــــــلی تو این راه به من کمک کرد منا تشویق کرد
 و من خیلی زحمتش دادم تشکر میکنم...
 
یک ساله شدن وبلاگم مبــــــارک باد
این گل ها تقدیم به مخاطبین عزیز وبلاگم و همراه همیشگی من ...
 
دل نوشتم برای اربابم :
 
روضه برای ما ز تنفس مهمتر است
ما مرده ایم اگر ز عزایت جدا شویم
سر سفره افطار دعام کنید که سخت محتاجم...
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

 
من خدایی دارم . . . خدایی دارم ،  که در این نزدیکی‌ست . . .
نه در آن بالاها !مهربان ، خوب ، قشنگ . . .چهره‌اش نورانیست
گاه‌گاهی سخنی می‌ گوید ،با دل کوچک من ،
ساده‌تر از سخن ساده مناو مرا می‌فهمد‌ !
او مرا می‌خواند،او مرا می‌خواهد ،او همه درد مرا می‌داند . . .
یاد او ذکر من است ، در غم و در شادیچون به غم می‌نگرم ،
آن زمان رقص‌کنان می‌خندم . . .که خدا یار من است ،
که خدا در همه جا یاد من است .او خدایست که همواره مرا می‌خواهد ،
او مرا می‌خواند
او همه درد مرا می‌داند . . .
 
دل نوشت:
پنج روز از ماه رمضون گذشته هنوز دست خالیم ...هنوز آدم نشدم ...
هنوز نگفتم خدایاشکرت که یه ماه رمضون دیگه ام درک کردم...
خدایاشکرت که هنوز نفس میکشم تو این ماه عزیز...
هزارتا خدایاشکرت بدهکارم به اون که بالای سرمه به خدای خوبم ...بخاطر داشتن بهترینا...
بخاطراینکه غصه  دادی تا بازم بیام در خونت..شکرت که رهام نکردی به حال خودم...
خدایا دیدی فراریم ولی گفتی بیا میبخشمت...
همین صبحی یه قدم واست برداشتم ظهر نشده حالمو خوب کردی...
این یعنی هنوز دوستم داری هنوز برات مهمم ...
بی تعارف بگم تا آویزون چادر مادرم هیچ غمی ندارم ...
 و هنوز حواست هست بهم ...
خدایا شکرت که حاج محسن بهم دادی...
خدا خیلی دوست دارم هرجور فکرمیکنم میبینم من بدم ولی این تویی که خیلی بزرگی...
خدایا هیچ وقت رهام نکن ...دیدی تو دعای کمیل همیشه میگم:
 گیرم که بر عذاب تو صبر کنم اما با فراق دوری تو چه کنم؟؟
هیچ وقت تنهام نزار خدای خوب من....
 
صرفاجهت اطلاع:عزیزانی که نظر خصوصی میزارن و طلب حلالیت میکنن برای کپی مطالب
ازنظر من کپی مطالب هیچ اشکالی نداره . فقط شادی روح شهدای شهرم و حاج محسن عزیز صلوات بفرستن.
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

 

برای شهیدم :

سکوت قلبم این بار تو را بهانه کرده

تو صدای تنهایی من باش

 بین این همه آدم که مرا ازخود نمی دانند

تو فقط ازآن من باش ...که فقط همین مرا بس است ...

 

دل نوشت :

رسیده دوباره پنج شنبه ...

من...

محسن..

گلزار شهدا ...

التماس دعا

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

دلم شهادت میخواهد ... 

مُردن را که همه بلدند

من دلم از این تابوت ها میخواهد 

از همین ها که بوی عشق میدهد

 از همین مراسم های باشکوه...

 بالای دست های عاشقان ...

 

 

حرف دلم :

نیمه شعبان هم گذشت و دل آقا بیش از پیش خون شد غصه ام واسه  آقای غریبم...

اما امان از شب نیمه شعبان 

امان از همین خیابونای شهر کوچیک خودمون...

امان از بی غیرتی ...

ولش کن چی بگم وقتی قرار دل آقام بشکنه ...؟؟

ولی شب نیمه شعبان عجب شبی بود زیر آسمان چوبی مسجدآقامیرزا حسین..!!

مادر همش لطف میکنه دعوتم میکنه زیر خیمه ی خودش منم قدر ندارم همش گناه میکنم ...

همه ی مراسم احیا یه طرف اون مناجات شعبانیه اش یه طرف ...

 مناجات شعبانیه ای که پل بین من و حاج محسن... همین!!

 

 خون دل نوشت:

ﻋـﺮﺍﻗـﯽ ﻫـﺎ , ﺧـﻤـﯿـﻨـﯽ ﻧـﺪﺍﺭﻧـﺪ ﮐـﻪ ﺑـﮕـﻮﯾـﺪ ؛ ﻣـﻮﺻـﻞ ﻭ ﻓـﻠـﻮﺟـﻪ ﻭ ﺗـﮑﺮﯾـﺖ , ﺑـﺎﯾـﺪ ﺣـﻔـﻆ ﺷـﻮﻧـﺪ .. ﺍﻣﺎ , ﺍﻣـﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐـﻪ , ﺭﻫـﺒـﺮِﻣـﺎﻥ ﺧـﺎﻣـﻨـﻪ ﺍﯼ ﻓـﺮﻣـﺎﻥ ﺩﻫـﺪ ؛ " ﻋــﺮﺍﻕ ﺑـﺎﯾﺪ ﺣـﻔـﻆ ﺷـﻮﺩ ...
درخواست کمک:
هفته ی پیش رو هفته ی سخت درسی هست برام. چندتا امتحان خیلی سخت پشت سر هم دارم. خیلی دعام کنید.ممنونم.
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

خدایا خدایا باز دوباره رسیده ماه قشنگ شعبان

خدایا منکه یه عمر هرکاری میکنم میشه گناه میشه بدی ...یه عمر هرکجا نفسم گفت دنبالش راه افتادم

خدایا یه عمر دارم دل امام زمانم میکشنم ...هرهفته آقا پرونده پراز خطاهامو نگاه میکنه گریه اش میگیره  ...

خدایا  اگه ماه شعبان تموم بشه منا نبخشی چجوری مهمونت بشم تو رمضان ...با چه رویی بیام در خونت ...؟؟

خدایا به حق مولود های این ماهت ببخش منا...خدایا غلط کردم!!بزار پا حساب جوونی ...

به آقا بگو جوون ولی یه عمر هر وقت خواست اسم زهرا رابیاره میگه:"مـــــــادر"به حق حضرت زهرا ببخشش!!

خدایــــــــــــــا اصلا خودت بگو ....دلت میاد این ماه بیاد بنده هات نبخشی ...؟؟

امروز که میلاد اربابم میخوام یه چیزی ازش عیدی بگیرم ...فقط همین یه چیز...

ارباب با همه ی بدیم ولی بزار یه بار دیگه محرمت ببینم یبار دیگه برات گریه کنم ...!!

آی ارباب خوب میدونی که اصلا زندگی میکنیم به عشق روضه ات ...پس عیدی امروزم همین باشه ...

دستم کوتاه نکن از این روضه ها

بزار تا این نفس ازسینه ام میاد بیرون هیچ اسمی جز "حسیـــــن" رو لبام نباشه ...!!

اما با علمدار خیلی کار دارم ...خیلی قولا بهم داده ...خیلی حرفا بهش زدم ...!!

عیدی خیلی چیزا ازش میخوام ...!!

علمدار یادته چه روزای سختی داشتم ؟یادته قسمت دادم ؟یادته چقدر ...

علمدار دلم نشکن ...!!آقاقسمت بدم به اشکای سه ساله ...اونجایی که با آستینش رو میگرفت از کوفیا!!

بعضی وقت ها میشینیم فکرمیکنم ...

خوب که فکر میکنم ...میبینم چه ربط قشنگی دارن

 اون تکه سنگ که بهم هدیه داده شد ...با حاج عباس...با اسم حاج عباس...بامجنون ...

همه چیز دست خودته علمدار ..دست خود خودت ای سردار بی دست حسین ...

خدایا نگو نمیبخشم ...ببخش به حق اون اشکای حاج محسن موقع خوندن مناجات شعبانیه ...

این ماه ماه من ...محسن ....مناجات شعبانیه هست ...پس خداجونالهی العفو

 

***میلاد فرخنده امام حسین علیه السلام و بردار بزرگوارشون آقا ابوالفضل عباس و فرزند عزیزشان آقا زین العابدین تبریک و تهنیت باد ***

 

دل نوشت:حــُر که باشی آقا آخَرِ دَست می خَرَدَت ... حَتی اَگرَ قَلبِ زِینَــبَش را شِکَستِه باشِی .. !

  • کنیز حضرت مادر سلام الله

بعدِ زهرا با امیرالمومنین همسر شدی
کودکان را با نوازش، مادری دیگر شدی
با علی همسفره بودن یک مقام ساده نیست

برکت از نامش گرفتی، خادم الحیدر شدی!
داشت دستانِ خدا باب الحوائج می کشید
سمت آغوش تو آمد، ماه را لنگر شدی
حضرت هاجر اگر زمزم به نامش پا گرفت
رو به دریای ابالفضلت، پُر از هاجر شدی
کرده ای از جان و دل عباس را وقف حسین
مادری کردی برایش؛ بهترین مادرشدی
 
 
**وفات حضرت ام البنین بر همه ی محبان اهل بیت تسلیت باد**
 
این پست تقدیم به مادر نمونه و والا مقام شهیدان مهدی محسن و علی حاج رضایی که با تقدیم سه فرزند خود در راه ولایت نشان داد این انقلاب برای به ثمر رسیدن ام البنین های بسیاری دارد...
**برای شادی روحش صلوات**
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
دل نوشت:
ای علمدار لکنت زبان گرفته ام از رقص پرچمت یک کربلا مرا بطلب جان مادرت...
 
  • کنیز حضرت مادر سلام الله
دیرور بلاخره بعد از هشت روز جدایی رسیدن به عشقم خیلی حالمو خوب کرد ...خیلی ..
حاج محسن دلم تنگ شده بود براخاکای رو مزارت ...برا دوباره شستن مزارت ...
 دست کشیدن رو مزارت ...روی تک تک کلماتش ..بسیجی ...طلبه...شهید ...محسن ...حاج رضایی...شهادت...والفجر 8...
دلم تنگ شده بود برای خودت ...خود خودت ...
برای خریدن اشکاهایم ...برای لبخند بی نهایتت ...
رفیق تو ببخش منا ..روزگار وقتی ناجور فشار میاره...وقتی سخت میگیره بهت ...
واسه امثال منی که ایمان نداریم جنبه نداریم سخت میگذره...
سخت گذشته این یک هفته ...وگرنه من کجا قهر کجا ...
میدونم اشتباه از خودمون بود ...میدونم بازم شما بزرگی کردی ...
یادته میگفتم زندگی بدون حاج محسن یعنی مرگ ...؟؟
این هشت روز جدایی به من ثابت کردکه همه ی زندگی منی ...
که همه ی دلخوشی منی ...
من زنده ام به خاطر اون سلام هایی که اول صبح بهت میدم ...
بخاطر درد ودل باتو ...
وگرنه زندگی در این شهر خیلی سخته ...اگه تو را نداشته باشم میمیرم ...
حاج محسن بدی های منا ببخش دعاهات در حقم قطع نکنه ...
کمکم کن ...
گره این قسمت از زندگیم به دست خودت باز میشه...پس منتظرم که دستمونا بگیری ...
 
دل نوشت:
خــــــواهرم
به چادر بی تفکرت ناز نکن اینها که امروز برهنه اند روزی چادر به سر بودند
 به ایمانی بناز که تا لحظه مرگ بر سرت باشد و برای داشتنش دو دل نباشی... 
 
خون دل نوشت:
خدایا! چراغ انهایی را که به دشمنان این ملت چراغ سبز نشان می دهند خاموش کن... 
  • کنیز حضرت مادر سلام الله

چشم من را کرده ای تر فاطمه
میزنی بر قلبم آذر فاطمه
 
کمتر این روزها پیش چشم من
چادرت را میکنی سر فاطمه
 
رو سفید آمده بیرون موی تو
در مصاف سخت با در فاطمه
ظرف چندین ماه ای آیینه ام
میشود جسمت مقعر فاطمه
 
ساقه ی بشکسته ات کرده تورا
بیشتر چون یاس پرپر فاطمه
دارم از زیر زبان مجتبی
میکشم حرفی ز معجر فاطمه
تا شفا پیدا کنی ای همسرم
نذر کردم ختم کوثر فاطمه
.
.
.
.
ای خدا خیلی خدایی کردی در حق من ...خداجون کرمت شکر فاطمیه دوم هم اومد من زنده بودم ...
ان شالله تو روضه هاراهم میدی ... رو سیاهم ولی جایی ندارم غیر در خونه مادر...
هرکسی را بهش بدی کنی دیگه نگاهت نمیکنه ولی مادر که اینجوری نیست ..
مادر بچه اش با همه ی بدی هاش دوست داره..گاهی وقتا تنبیه اش میکنه... ولی دستشو ول نمیکنه ...
 
مــــــــادر من اون بچه بد اونکه بیشتر از همه اذیتت میکنه ...
ولی تورا به حق شهدا به حق اون بچه های سر به راهت اونایی که دم آخر اسم شما سر زبونشون بود ..
به حق حاج محسن ... یه دستی هم به سر این بچه ناخلفت بکش ...سربه راهش کن...
دلم تنگه الهی العفو گفتن زیر آسمان چوبی مسجد آقا میرزا حسین(ره) بنویس برام ...
 
مـــــــــــادردل خوشیم همین روضه هاست ...بشینم تو روضه برات گریه کنم...
دل خوشیم شده همین لباس مشکی هام که شب عیدی جدام کرده ازبین همه ...
عزادارتم مادر...نگاهم کن ...
 
مـــــــادر از دلم خبر داری ...دیدی گریه هام ...دیدی بی قرارهام ...
به غیر دعای خودت ...هیچی این گره را باز نمیکنه ...دعا کن...
 
حاج محسن امشب مادرم برات آوردم ... کمک کن ...روی مادر زمین نزن ...
مــــــــادر میمیرم اگه یه روز دستم ول کنی اگه بگی برو از در خونه ام ...
 
دلم میسوزد این روزها برای کودکی که صدایت زد 
کَلِّمینی یا أمّا ... أنا إِبنُکَ اِلحُسِین  ولی جوابی نمیشنود ...
 
مــــــــادر به حق بچه هات دعامون کن.
دل نوشت:
مـا , در کــوچــه هـای تنــــگ زمـانـــه مــان بـرای یـاری امــام غـائـبمــان سـیــلی که هــیچ... غــصه هـم نخـوردیــم...
 
 
 
  • کنیز حضرت مادر سلام الله